Thursday, September 20, 2012

قطب ، دل عالم هستی و صاحب دل و صاحبدل است


مولانا قطب را صاحب دل و صاحبدل و به مثابه دل عالم هستی می داند.وی معتقد است که خدای تعالی فیض و رحمت و موهبت را در کف با کفایت او نهاده است و هر که به دنبال فیض الهی و رحمت و مغفرت و رضایت و موهبت الهی است باید دست در دست او نهد و با او بیعت کند تا بتواند آن مواهب را از کف با کفایت او برداشت کند.هر که را او قبول کند مورد قبول خدا و هر که را او رد کند مردود خدای تعالی است :

صاحب دل آینه شش رو شود

حق ازو در شش جهت ناظر بود

هر که اندر شش جهت دارد مقرّ


نکندش بی واسطه او حق ، نظر


گر کند ردّ ، از برای او کند


ور قبول آرد ، همو باشد سند


بی ازو ندهد کسی را حق نوال


شمّه ای گفتم من از صاحب وصال


موهبت را بر کف دستش نهد


وز کفش آن را به مرحومان دهد


با کفش دریای کلّ را اتّصال


هست بی چون و چگونه ، بر کمال


اتّصالی که نگنجد در کلام


گفتنش تکلیف باشد ، والسّلام


صد جوال زر بیاری ای غنی


حقّ بگوید دل بیار ای منحنی


گر ز تو راضی است دل ، من راضی ام


ور ز تو معرض بود ، اعراضی ام


ننگرم در تو ، در آن دل بنگرم


تحفه او را آر ، ای جان بر درم


با تو او چون است؟هستم من چنان


زیر پای مادران باشد جنان


مادر و بابا و اصل خلق او است


ای خنک آنکس که داند دل ز پوست


آن دلی آور که قطب عالم اوست


جان جان جان جان آدم اوست


از برای آن دل پر نور و برّ


هست آن سلطان دل ها منتظر


زانکه آن صاحب دل با کرّ و فرّ


هست در بازار ما معیوب ، خر


صاحب دل جو اگر بی جان نه ای


جنس دل شو گر ضد سلطان نه ای


آنکه زرق او خوش آید مر تو را


آن ولیّ توست ، نه خاص خدا


هر که او بر خو و بر طبع تو زیست


پیش طبع تو ولیّ است و نبی است




(مثنوی معنوی/دفتر پنجم/حکایت محمد خوارزمشاه که شهر سبزوار.../با حذف برخی از ابیات)

No comments:

Post a Comment