Thursday, September 20, 2012

یادی از جنابان : «ارشاد علی» های پدر و پسر


هو
121

عکس زیبایی از جناب آقای حاج یوسف حایری - ارشاد علی - پدر بزرگوار جناب آقای حاج شمس الدین حایری - ارشاد علی - که رحمت حقّ بر هر دوی آنان باد!

 جناب آقای حایری بزرگ که عکس شریفشان را گذاشته ام ابتدا دست ارادت به مرحوم صفی علیشاه داده بوده اند.توضیح آنکه پس از رحلت حضرت آقای رحمتعلیشاه شیرازی بنا به اجازه نامه مکتوبی که به حضرت آقای سعادتعلیشاه داده بودند ایشان جانشین آن مرحوم شدند.اما چون سواد ظاهری نداشتند عموی حضرت آقای رحمتعلیشاه میان فقرا تفرقه انداخت که وی صلاحیت جانشینی ندارد و دستخط جعلی درست کرد و عده ای از فقرا را به سمت خود جمع کرد و سلسله جدیدی راه انداخت.مرحوم صفی علیشاه ابتدا با حضرت آقای سعادتعلیشاه بیعت کرد و توقع داشت ایشان نیز او را به مقام شیخی منصوب کند که چون توقعش برآورده نشد از اصفهان به شیراز رفت و به شرط تصاحب مقام شیخی با عموی حضرت آقای رحمت علیشاه که به خود لقب منورعلیشاه داده بود بیعت کرد و بلافاصله از طرف وی به مقام شیخی منصوب شد.این دو زبان هم را خوب می فهمیدند.زیرا هر دو آخوند مجتهد و هر دو طالب ریاست بودند.پس از آن ، مرحوم صفی مسافرتی طولانی در کشورهای مسلمان نشین انجام داد و به تهران رفت.در آنجا بود که اعلام کرد من خودم قطب هستم و اجازه ای در این رابطه از کسی ندارم و اساسا نیازی به اجازه نمی بینم.زیرا خودم می دانم که قطب عالم هستم.وی نسبت به منور علیشاه از انصاف بیشتری برخوردار بوده است.زیرا در مکاتباتی که میان وی و یکی از مجتهدان مرید منورعلیشاه انجام شده است وی به صراحت به صحت اجازه نامه حضرت آقای سعادت علیشاه و جعلی بودن اجازه نامه منور علیشاه تاکید می کند که این مکاتبات توسط علاقمندان وی در مقدمه دیوان شعر وی مشهور به دیوان صفی به چاپ رسیده است.در هر حال چون هر دو نفر اینان یعنی منور علیشاه و صفی علیشاه ، خودشان به خودشان لقب دادند و قطب خود خوانده و بی اجازه نامه ای بودند پس از مدتی سلاسلشان منقطع شد.که این نشاندهنده اصالت و حقانیت سلسله جلیله نعمت اللهی گنابادی است. به این شکل که وقتی مرحوم ذوالرّیاستین که چندمین جانشین منورعلیشاه بوده است اصل اجازه نامه حضرت آقای سعادت علیشاه را به واسطه یکی از فقرای سلسله ما یعنی سلسله گنابادی می بیند و پی به اصالت آن و جعلی بودن اجازه نامه منورعلیشاه که وی مثلا قطب جانشین او بوده است می برد دیگر تا آخر عمر شریفش دست از دستگیری و تلقین ذکر بر میدارد.خدایش رحمت کند که چقدر انصاف و از خود گذشتگی داشته است.از طرف دیگر مرحوم صفی نیز علیخان ظهیر الدوله را که از رجال سیاسی عصر قاجار بود به جانشینی خود انتخاب کرد که وی نیز پس از رویت اصل اجازه نامه حضرت آقای سعادتعلیشاه دست از دستگیری برداشت و آنگونه که در متون تاریخی که محققان غیر درویش نوشته اند سلسله ای را که مرحوم صفی درست کرده بود به یک تشکیلات فراماسونری تبدیل کرد و این سلسله هم منقطع شد.البته سال ها بعد آقای دکتر نوربخش باز هم بدون هیچ اجازه ای فقرای به جا مانده و پراکنده شده منورعلیشاه را جمع آوری کرد و سعی کرد به آن ها سر وسامانی بدهد که چون کارش بدون اجازه از بزرگی بود باز پس از مرگ وی سعیش بی حاصل شد و باز هم فقرای منورعلیشاه پراکنده شدند و به سلاسل دیگر پیوستند.زیرا در عالم تصوف و عرفان ، اجازه از قطب وقت یک اصل غیر قابل انکار و غیر قابل تغییر است.از اصل سخن دور نیفتیم.سخن بر سر جناب آقای حایری بزرگ بود.ایشان ابتدا دست ارادت به مرحوم صفی دادند و نزد او به مقام شیخی آن سلسله هم رسیدند.اما وقتی وی در بستر مرگ افتاد به سراغ وی رفتند و برای پس از مرگ او کسب تکلیف کردند که وظیفه ایشان پس از مرگ وی چیست؟صفی هم که در پی جبران گذشته بوده به ایشان می گوید وظیفه شما رفتن به بیدخت گناباد نزد سلطانعلیشاه است.حضرت آقای سلطانعلیشاه شهید ، جانشین حضرت آقای سعادتعلیشاه شده بوده اند.جناب آقای حایری نیز نزد حضرت آقای سلطانعلیشاه می رود و نزد ایشان مشرف می شود و بیعت می کند.ایشان نیز به جناب آقای حایری می فرمایند اینجا خبری از شیخیت نیست.جناب آقای حایری نیز می پذیرند و سال ها به عنوان یک درویش معمولی زیر نظر ایشان ریاضت می کشند و بندگی حضرت حقّ می کنند تا از طرف ایشان نیز به عنوان شیخ و با لقب «ارشاد علی» مفتخر به اجازه دستگیری از طالبان و ارشاد و هدایت می شوند.سالیان پس از پرواز این بزرگوار به ملکوت الهی ، پسر بزرگوارشان یعنی جناب آقای شمس الدین حایری رحمة الله علیه نیز از طرف حضرت آقای محبوبعلیشاه - طاب ثراه - و با همان لقب پدر یعنی «ارشاد علی» مفتخر به دریافت اجازه دستگیری از طالبان و ارشاد و هدایت بندگان خدا شدند.
ایشان هم جناب آقای حاج شمس الدین حایری - رحمة الله علیه رحمة واسعة - هستند که دست این بنده حقیر خود را گرفته اند و منّتی ابدی بر این بنده حقیر و خانواده ام نهاده اند!

No comments:

Post a Comment