Thursday, September 20, 2012

قطب ، مرید را به نور می رساند و به نور هدایت می کند!


در بسیاری از آیات و روایات به یک حقیقت واحد اشاره شده است و آن این است که حقایق وجودی و دینی «نور» هستند.به نمونه هایی توجّه می کنیم :





1.خدا نور است : «الله نور السّماوات و الارض»(1) ، «خدا نور آسمان ها و زمین است.»


2.قرآن نور است :«فآمنوا بالله و رسوله و النّورالّذی انزلنا(2) ، «به خدا و فرستاده او و نوری که نازل کردیم ایمان بیاورید.»


3.پیامبر(ص) چراغی است که نور می دهد : «و داعیا الی الله باذنه و سراجا منیرا»(3) ، «(ما تو را) ....و به عنوان کسی که به اجازه الهی به سوی خدا دعوت می کند و به عنوان چراغی نور دهنده (فرستادیم)»


4.عالم و عوالم نوری ای وجود دارند که مومن باید وارد آن ها شود:«الله ولیّ الّذین آمنوا یخرجهم من الظّلمات الی النّور»(4) ، «خدا ولیّ و مولای مومنان است و آن ها را از ظلمات به نور عبور می دهد.»


5.امام نور است : «ابو جعفر(ع) : یا ابا خالد ، النّور والله الائمّة من آل محمّد(ص) الی یوم القیامة»(5) ، «امام باقر(ع) در باره تفسیر آیه ای که در شماره 2 نقل کردیم می فرماید : ای ابو خالد ، به خدای سوگند که نور تا روز قیامت، امامان از خاندان محمّد(ص) هستند.»


6.وضو نور است:«انّ الوضوءعلی الوضوءنورعلی نور»(6) ، «یکی از امامان اهل بیت(ع) : همانا وضویی که بر وضوی پیشین گرفته می شود ، نوری است که بر نور دیگر افزوده می شود.»


7.فرشتگان هم که مقیمان عالم نور و ملکوت هستند ناگزیر خود ، نور هستند و برای ورود مومنان به عالم نور به همراه خداوند بر مومنان درود می فرستند : «هو الّذی یصلّی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظّلمات الی النّور»(7) ، «او کسی است که به همراه فرشتگانش بر شما درود می فرستد تا شما را از ظلمات به نور عبور دهد.»


اینک یک پرسش ساده مطرح می شود : نور دیدنی است یا خواندنی و شنیدنی؟ پاسخی که متولّیان دین صوری و سنّتی یعنی رهبران دین رایج در جامعه به این پرسش می دهند این است که نور،خواندنی و شنیدنی است.آن ها به مریدان و مقلّدان خود می گویند به پای منبرها و تریبون های ما بیایید و از زبان ما در باره خدا و قرآن و پیامبر و امام و فرشتگان و .... بشنوید.یا در باره این حقایق نوری عالم هستی در کتاب های ما به مطالعه بپردازید.


از طرف دیگر ، صوفیّه می گویند نور دیدنی است.باید تحت ولایت قطب که ولیّ زنده و حاضر در جامعه است ، سلوک کرد تا با عبور از حجاب های ظلمانی وارد عالم نور شد و با کمک حواس و مشاعر باز باطنی به شهود نور و حقایق نوری عالم پرداخت. صوفیّه می گویند اگر شما رسا ترین تعریف ها را از نور به یک کور مادر زاد ارایه دهید ، تا وقتی که او شفا نیابد و نور را با چشم خویش نبیند نمی تواند کوچک ترین تصوری از نور و کیفیّت و فایده ها و ویژگی های آن داشته باشد.کور دلانی که حواس و مشاعر باطنی آن ها از جمله چشم دلشان کور است نیز در عالم حقیقت و عالم معنا اینچنین هستند.هر اندازه از خدا و قرآن و پیامبر و امام و.... برای ان ها بگویی و بنویسی بی فایده است و کوچک ترین کمکی به آن ها در راه درک این حقایق نمی کند.


اینک قضاوت را بر عهده شما خواننده و پژوهشگر منصف می گذاریم که حقّ با کدامیک از این دو گروه است؟ کسانی که نور را دیدنی می دانند و به شهود آن و حقایق وابسته به آن می پردازند یا گروهی که نور را خواندنی و شنیدنی می دانند و معرّفی می کنند؟



-------------------------------------


1.نور/35


2.تغابن/8


3.احزاب/46


4.بقره/257


5.اصول کافی/ج1/ص194


6.من لا یحضره الفقیه/ج1/ص41


7.احزاب/43

No comments:

Post a Comment