Thursday, September 20, 2012

قطب ، مجرای اجرای تربیت نیکوی بندگان به وسیله خدا است


«فتقبّلها ربّها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا و کفّلها زکریّا کلّما دخل علیها زکریّا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انّی لک هذا قالت هو من عند الله انّ الله یرزق من یشآء بغیر حساب»(1)

«پس پروردگارش او را به نیکویی پذیرفت و او را نیکو پرورش داد و زکریّا را به سرپرستی او گمارد.هر گاه زکریّا به محراب نزد او می رفت رزق و روزی ای(آسمانی)نزد اومی یافت. (یکبار) گفت : ای مریم ، این از کجا برای تو رسیده است؟ او گفت : این از جانب خدا آمده است.همانا خدا هر کس را که بخواهد بدون حساب روزی می دهد.»




نکته هایی در این آیه موجود است که در حدّ توان به آن ها اشاره می کنیم :

1.عبارات :«فتقبّلهاربّهابقبول حسن و انبتها نباتا حسنا»و نیز :«قالت هو من عند الله» نشان می دهند که مهمترین ملاکی که نشان می دهد شخص مورد قبول خدای تعالی واقع شده ، و خدای تعالی او را به نیکویی پرورش داده است این است که روش دینداری ودین ورزی او روشی شهودی باشد.با خداوند ارتباطی بی واسطه داشته باشد.پس بهره مندی شخص از «دین نوری و شهودی» مهم ترین ملاک و میزانی است که نشان می دهد وی و دین وی مورد رضایت خدای تعالی است.

2.عبارت:«و کفّلها زکریّا»به معنای:«وزکریّا را بر سرپرستی او گمارد»نشان از صحّت ودرستی روش دینداری ودین ورزی صوفیّه دارد که مبتنی بر گردن نهادن به ولایت پیر و مراد و قطب است که این پیر و مراد و قطب باید مانند زکریّا و دیگر انبیا و اهل بیت(ع) از «دین نوری و شهودی» و ناگزیر از «علم شهودی» برخوردار باشد تا بتواند مرید خود را مانند مریم(ع) به سرمنزل شهود وجه الله و بهره مندی از رزق و روزی آسمانی رهنمون شود.این آیه به ما نشان می دهد که اگر خدای تعالی بنده ای را دوست داشته باشد و خیر او را بخواهد او را به محضر قطب زمان و پیر وقت یا یکی از مشایخ او رهنمون می شود.این آیه به ما نشان می دهد که هیچکس نمی تواند خودش را تربیت کند و باید برای تربیت شدن و قرار گرفتن در صراط مستقیم عبودیت ، به پیر زمان خود سر بسپرد.این آیه به ما نشان می دهد که خدای تعالی تربیت خود را از مجرای وجود یک مربی الهی اعمال می کند.خود اینگونه خواسته است.کسانی که می گویند چرا برای تربیت شدن باید تحت ولایت دیگران رفت باید به مفاد این آیه نیک بیندیشند.این مربی الهی در گذشته های دور نامش پیامبر و پس از آن امام بوده است.اینک و در عصر غیبت نیز نامش قطب و شیخ و پیر و مراد و ... است.

3.تصریح آیه شریفه به بهره مندی مریم(ع)ازحالات و مقامات شهودی و بهره مندی وی از رزق و روزی آسمانی و با در نظر گرفتن این مطلب که مریم(ع) نه پیامبر بوده و نه امام و نه هیچ مسئولیّتی ولایی را بر عهده داشته نشان می دهد که از نظر خدای تعالی و از دیدگاه قرآن ، راه شهود و نیل به مقامات الهی برای همگان باز است و به هیچ عنوان در انحصار پیامبران و اهل بیت(ع) نیست.بنابراین هیچ بعدی عقلانی و قرآنی و الهی بر سر اعتقاد صوفیّه که معتقد به این هستند که قطب ، انسان کامل است وجود ندارد.

4.عبارت : «انّ الله یرزق من یشآء بغیر حساب» که سخن مریم(ع) است و خدای تعالی آن را به دیده قبول نقل کرده است نیز بر صحّت و درستی استدلال ما در مطلب شماره3 دلالت می کند.زیرا «من یشآء» اطلاق دارد و شامل همه بندگان خدا از جمله وجود مقدّس اقطاب نیز می شود.

5.این آیه به ما نشان می دهد که سیر و سلوک و وصول به مقامات عالیه الهی ویژه مردان نیست.زیرا سیر و سلوک الی الله کار روح است و روح نیز جنسیت ندارد.

------------------------------------------

1.آل عمران/37

No comments:

Post a Comment