Thursday, September 20, 2012

قطب ، نایب امام عصر(عج) در امور مربوط به طریقت و تربیت قلبی است


«الر.کتاب انزلناه الیک لتخرج النّاس من الظّلمات الی النّور باذن ربّهم الی صراط العزیز الحمید»(1)


«الر.این کتابی است که آن را بر تو نازل کردیم تا مردم را به اجازه پرودگارشان از ظلمات به نور به راه عزیز حمید عبور دهی.»






این آیه شریفه تکلیف کسانی راکه می توانند جانشین رسولخدا(ص) و اهل بیت(ع) در رهبری معنوی مردم باشند روشن می کند.این آیه به صراحت می گوید یک رهبر معنوی باید توان عبور دادن مردم از ظلمات به نور و از حجاب های ظلمانی به عوالم نوری و نورانی را داشته باشد.این آیه به صراحت می گوید باید روش دینداری رهبر معنوی مردم یک روش نوری و یک روش مبتنی بر کسب نور باشد.زیرا اسماء الهیّه از جمله دو اسم : «عزیز» و «حمید» نور هستند و صراطی که به این دو اسم ختم می شود یک صراط نوری است.پس رهبر معنوی مردم باید نخست خود وارد عالم نور شده باشد و صراط نوری را بشناسد تا بتواند دست دردمندان و طالبان نور را بگیرد و آن ها را از ظلمات و حجاب های ظلمانی به نور عبور دهد.


از طرف دیگر می دانیم که قطب که به مقام آدمیّت و به مقام انسان کامل دست یافته است بر اساس کریمه : «و علّم آدم الاسماء کلّها»(2) ، آدم وقت و مظهر همه اسماء و صفات الهی از جمله مظهر دو اسم : «عزیز» و «حمید» است.بنابراین و در حقیقت ، سلوک سالک در عین حال که سلوک در مراتب ذات خویش است در همان حال سلوک در مراتب ذات و جان ربّ خود یعنی قطب وقت هم هست.این همان معنای دقیق حدیث نبوی : «من عرف نفسه فقد عرف ربّه»(3) ، «هر کس که خود را بشناسد ربّ خود را شناخته است» می باشد. به عبارت دیگر ، قطب صراط نوری و مستقیم است و سالک در این صراط نوری و مستقیم گام می زند.عبارت : «الی صراط العزیز الحمید» حکایت از این معنا می کند.آقای خمینی هم معتقد است حرکت به سوی انسان کامل حرکت به سوی خدا است.زیرا انسان کامل ، فانی در ذات حقّ است و از خود ، انّیّت و انانیّتی ندارد : «و در زیارت جامعه می فرماید : و ایاب الخلق الیکم و حسابهم علیکم سرّی از اسرار توحید و اشاره به آن است که رجوع به انسان الکامل رجوع الی الله است.زیرا که انسان کامل ، فانی مطلق و باقی به بقاء الله است و از خود ، تعیّن و انّیّت و انانیّتی ندارد.بلکه خود از اسمای حسنی و اسم اعظم است.چنانچه اشاره به این معنی در قرآن و احادیث شریفه بسیار است.»(4)


بنابر این ، فقط قطب می تواند مدّعی نیابت امام عصر(عج) در امور مربوط به طریقت و تربیت قلبی و باطنی مردم باشد.


نکته دیگری که در این آیه شریفه جلب توجّه می کند این است که خداوند راه ورود به عالم نور و حرکت به سوی خدای «عزیز» و «حمید» را برای همه مردم باز می داند : «لتخرج الناس».با توجّه به این حقیقت ، چرا مخالفان صوفیّه منکر مقامات اقطاب و مشایخ صوفیّه می شوند؟مگر خدای تعالی این راه را برای همه مردم باز ندانسته و باز نگذاشته است؟ مگر اقطاب و مشایخ صوفیّه از مردم و از جنس مردم نیستند؟ از اینجا معلوم می شود که مدّعیان تفسیرقرآن هنوز قرآن را بطوردقیق مطالعه نکرده اند.


------------------------------------


1.ابراهیم/1


2.بقره/31 : و (خدا) همه اسم ها را به آدم تعلیم کرد.


3.


4.آداب الصّلوة/آقای خمینی/263

No comments:

Post a Comment