Tuesday, April 10, 2012

چرا به اقطاب صوفیه ، «شاه» می گویند؟

بارها شنیده ام که این سوال برای موافقان و مخالفان تصوف مطرح بوده است که چرا به اقطاب صوفیه ، «شاه» گفته می شود.حتا سبد مهدی طباطبایی که پس از تشرف به فقر و درویشی و دریافت علوم الهی از ذات حق به «بحرالعلوم»(=دریای دانش ها) شهرت یاقت ، پیش از تشرف و در اولین برخوردی که با حضرت نور علیشاه اول داشت همین پرسش را از حضرت ایشان پرسبد که تو چه شاهی هستی؟چرا این لقب را به خود داده ای؟
در پاسخ به اختصار باید گفت که به مصداق آیۀ شریفۀ : «و علم آدم الاسمآء کلها»(بقره/31) «و همۀ اسم های خود را به آدم آموخت» ، نوع آدمی حامل اسماء الهی است و سالکی که با سلوک و بندگی در صراط مستقیم خلوص ، خود را از قید حجاب های ظلمانی و نورانی برهاند و به مقام فناء مطلق فی ذات الله و بقاء بالله برسد مظهر همۀ اسماء وصفات الهی می شود. یعنی همۀ اسماء الهی از جمله اسم های : ربّ(=مربی) و ملک(=شاه) در او ظهور می یابد. یعنی شاه خلقت می شود. و این همان مقام خلافت الهی است : «انّی جاعل فی الارض خلیفة»(بقره/30) «قطعا من جانشینی روی زمین قرار می دهم.» و همه مردم به فرمان الهی مامور شده اند که از شرّ شیاطینی که در قالب انسان و جن ظهور دارند به او پناه ببرند : «قل اعوذ بربّ النّاس ملک الناس»(ناس/1-2) «بگو پناه می برم به مربی مردم.شاه مردم»
اقطاب صوفیه هم که تمام مراتب فقر و فنا را در وجود خود طیّ کرده اند و مظهر و مجلای تمامی اسماء و صفات الهی از جمله آن دو اسم شده اند به مقام شاهی بار یافته اند.

No comments:

Post a Comment