Friday, April 13, 2012

ملاک تشیع و تسنن چیست؟

                       

                                                                                                                علیرضا عرب

حملاتی که از گذشته بر علیه تصوف و صوفیه انجام می شده اینک شدت یافته است.یکی از دستاویزهای این حملات سنی قلمداد کردن برخی از اقطاب دوره های اولیه و میانی سلاسل فقری از جمله سلسلۀ نعمت اللهی گنابادی است.
یکی از ملاک های غلطی که از دیر باز به خاطر تسلط فقیهان بر کلیت اسلام ، مورد قبول عالمان شیعه و سنی و مردم عوام هوادار آنان بوده است این بوده و هست که ملاک تسنن و تشیع ، پیروی از یکی از مذاهب فقهی و پذیرش حقانیت یا عدم حقانیت بعضی از رخدادهای تاریخی است.مثلا اگر کسی از مکتب فقهی مالکی یا حنفی یا .... پیروی کند و ابوبکر را خلیفه اول بداند سنی و هر که از مکتب فقهی مشهور به فقه جعفری پیروی کند و ابوبکر را غاصب حق علی(ع) بداند شیعه است.بر همین میزان ، چون برخی از اقطاب صوفیه از مکتب های فقهی اهل سنت پیروی می کرده اند از نطر آقایان سنی محسوب می شوند.
بنده این ملاک قدیمی و سست را در نوشتار : «تشیع چیست؟شیعه کیست؟» به نقد کشیده ام و ملاکی نو به دست داده ام که مبنایی کاملا قرآنی دارد و به این دعواهای تاریخی بی حاصل که خون های بسیاری را بر زمین ریخته پایان می دهد.این نوشتار به زودی در وبلاگ های بنده گذاشه می شود.اما خلاصه آن :
واژه شیعه در این مفهوم مورد بحث ، 3 بار در قرآن به کار رفته است که دو بار آن متعلق به جریان درگیری موسی و یکی از هوادارانش با سربازان فرعون است و به کار بحث ما نمی آید و یکی که به بررسی آن خواهیم پرداخت در باره ابراهیم(ع) است که پدر ادیان ابراهیمی است و خود حضرت محمد(ص) و امت او مامور به پیروی از او و شیوه دینداری او شده اند.قرآن در باره ابراهیم می گوید : «و ان من شیعته لابراهیم.اذ جآء ربه بقلب سلیم»(صافات/84) یعنی : «یکی از پیروان او(=نوح) ابراهیم است.وقتی که با قلب سالم نزد خدا آمد.»
در این آیه شریفه ، ابراهیم(ع) یکی از شیعیان نوح(ع) دانسته شده است.نکته فوق العاده مهمی که در این آیه موجود و مشهود است و متاسفانه از دید همه از جمله مفسران شیعه و سنی و متکلمان و اندیشمندان مسلمان دور مانده است این است که مهم ترین ویژگی ابراهیم در مقام یک شیعه این ویژگی قلمداد شده که وی حرکت قلبی داشته و با قلب پالایش شده خود به سوی پروردگارش رفته است.(1)حالا به این نکته توجه می کنیم که از دید قرآن ، مهم ترین ثمره حرکت قلبی ابراهیم(ع) به سوی پروردگارش که باعث سلامت قلبی او شد چیست ؟ قرآن در این زمینه می گوید : «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات والارض و لیکون من الموقنین»(انعام/75) یعنی : «و اینچنین ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از یقین کنندگان باشد.»
پس ، از دیدگاه قرآن مهم ترین ثمره و نتیجه حرکت قلبی ابراهیم در مقام یک شیعه ورود او به باطن عالم و ملکوت الهی و شهود عینی حقایق است.بنابراین ، از دیدگاه قرآن ، شیعه کسی نیست که مانند شیعیان مصطلح امروزی و پیروان قرائت تاریخی و سنتی و صوری از دین ، فقط حرکت ذهنی و عقلی و تاریخی و فقهی و استدلالی داشته باشد.یا فقط به تعداد خاصی از انبیا و امامان اعتقاد ذهنی داشته باشد.بلکه شیعه کسی است که علاوه بر آن ، سلوک قلبی به سوی پروردگارش دارد و با ورود به ملکوت عالم به شهود عینی حقایق و شهود و رویت قلبی حضرت الله که نور آسمان ها و زمین است می پردازد.و فقه در این رابطه تنها نقش یک مقدمه را بازی می کند و اصلا اصالتی تعیین کننده ندارد.نکته بسیار مهم دیگری که در این آیه وجود دارد این است که حرف لامی که در «لیکون» هست لام تعلیل است و بیانگر این است که شهود و رویت عینی حقایق دلیل ایجادی یقین است.به بیان دیگر ، تا کسی به ملکوت عالم و شهود عینی حقایق راه نبرد به یقین دست نیافته است.و به بیانی دیگر ، از دیدگاه قرآن ، تنها راه کسب یقین ورود به ملکوت عالم و شهود و رویت حقایق است و با مطالعات و تفکرات و تعقلات شخصی عالمان مصطلح ومتفکران و اندشمندان و روشنفکران به دست نمی آید.به عبارت دیگر ، این تفکرات و اندیشه ها ونظریه هایی که بر پایه آن ها ارایه می شوند ،از دیدگاه قرآن ، همه ظنّی و گمانی هستند و افاده یقین نمی کنند.
بنابراین ، در میان نحله ها و فرقه های مختلف مسلمان فقط این صوفیه هستند که با اتخاذ روش ابراهیمی محمد(ص) و آل محمد(ع) به سلوک قلبی و شهود عینی حقایق پرداخته و به آن باور داشته اند و دارند و فقط اینان هستند که به مفهوم حقیقی و قرآنی کلمه شیعه محسوب می شوند حتا اگر مانند برخی از اقطاب صوفیه در مقاطعی از تاریخ - به خاطر شرایط حاکم بر جامعه - ناگزیر به پیروی از یکی از مذاهب فقهی اهل سنت و اقرار به صحت برخی از وقایع تاریخی شده باشند.زیرا آنچه نزد خداوند و کتاب او ملاک اصلی است ، قلب و حرکت قلبی و شهود قلبی و عینی خداوند و حقایق الهی است.
                                        -------------------------------------------
(1)نکتۀ مهم دیگری که در این آیۀ شریفه نهفته است این است که تشیع ، حقیقتی است که در درازنای تاریخ معنوی از ابتدای آفرینش آدمی وجود داشته و توام با حرکت قلبی و شهودی بوده و اختصاص به دورۀ خاصی از تاریخ اسلام ندارد و فلسفۀ ایجادی آن اختلافات فقهی و عقیدتی نبوده است.

No comments:

Post a Comment