Tuesday, April 2, 2013

شریعت ، اصالت هدایتگرانه ندارد - 3




قرآن میان ایمان اصغر یا همان ایمان اجمالی یا به عبارتی ایمان به یک شریعت و ایمان اکبر یا ایمان مفصّل یا به عبارتی ایمان شهودی تفاوت قایل شده است و پیروان و معتقدان به ایمان نخست را ملزم به درک نوع دوم ایمان دانسته است :
«انّ الّذین آمنوا و الّذین هادوا والنّصاری و الصّابئین من آمن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربّهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»(1) ، «همانا از میان مومنان و یهودیان و مسیحیان و صابئان ، کسانی که به خدا و جهان دیگر ایمان آورند و کار شایسته انجام دهند ، نزد پروردگارشان پاداش خواهند داشت و ترسی گریبانگیرشان نخواهد شد و اندوهی نخواهند خورد»
منظور از مومنان ، کسانی هستند که به شریعت اسلام ایمان اجمالی دارند.اجمالی بودن این ایمان و تفاوتش با ایمان مورد نظر قرآن ، از اینجا مشخص می شود که خدای تعالی خطاب به این مومنان به آنان دستور می دهد که ایمان بیاورند.از اینجا معلوم می شود که این ایمان اجمالی ایمان مورد نظر قرآن و خدای تعالی نیست.در واقع این ایمان ، ایمان به شریعت اسلام است که برای هدایت شدن کافی نیست.و اما اینکه ایمان مورد نظر قرآن چه ایمانی است با مراجعه به دیدگاه قرآن در می یابیم که ایمان مورد نظر قرآن ایمان شهودی است.ایمانی که با عبور فرد از حجاب های ظلمانی به عالم نور و باز شدن مشاعر و حواس باطنی و قلبی از طریق مشاهده جمال و جلال الهی به دست می آید :
«الله ولیّ الّذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النّور»(2) ، «خداوند دوست و سرپرست مومنان است.آن ها را از ظلمات به نور عبور می دهد»
در این آیه شریفه ، الّذین آمنوا یا همان مومنان کسانی معرفی می شوند که از قید حجاب های ظلمانی رها شده و وارد عالم نور شده اند.حال باید ببینیم عالم نور چه عالمی است :
«الله نور السّماوات و الارض»(3) ، «خداوند نور آسمان ها و زمین است»
نور همان خداوند است و عالم نور عالمی است که خدای تعالی در آن عالم ، تجلّی دارد و در آن عالم ، مورد شهود و مشاهده قرار می گیرد.با جمع میان این دو آیه معلوم می شود مومنان کسانی هستند که خدای تعالی با عبور دادن آن ها از حجاب های ظلمانی و وارد کردن آن ها به عالم نور به آن ها توفیق شهود خویش را می دهد.بنابراین و بر اساس این آیات ، ایمان عبارت از شهود الله و شهود وجه الله و شهود نور الهی است.این ایمان ، ایمان مورد نظر قرآن است که با ایمان به شریعت که ایمانی اجمالی است تفاوت ماهوی و ذاتی دارد.ایمان اجمالی عبارت از پذیرشی ذهنی است.این ایمان به قلب راه نمی یابد در حالی که ایمان مورد نظر قرآن که ایمانی شهودی است از راه قلب حاصل می شود.قرآن از ایمان اجمالی و اینکه به قلب راه نمی یابد انتقاد می کند و ایمان مورد نظر خود را ایمانی می داند که به قلب راه بیابد :
«قالت الاعراب آمنّا قل لم تومنوا و لکن قولوا اسلمنا و لمّا یدخل الایمان فی قلوبکم»(4) ، «اعراب گفتند : ایمان آوردیم.بگو : ایمان نیاورده اید بلکه اسلام آورده اید و هنوز ایمان به قلب هایتان وارد نشده است.»
این آیه تقابل میان ایمان اصغر یا همان اسلام آوردن را با ایمان اکبر یا همان ایمان شهودی که ایمانی راه یافته به قلب و حاصل شده از طریق قلب است را به روشنی نشان می دهد.منظور از اسلام آوردن ایمان به پیامبر(ص) و شریعتی است که آورده است. قرآن تدیّن به یک دین خاص و ایمان و عمل به یک شریعت را برای هدایت شدن لازم اما کافی نمی داند.به همین جهت است که در آیه ای که در صدر مطلب آوردیم خدای تعالی چهار دین و شریعت را نام می برد و به مومنان به آن ها دستور می دهد که به خداوند و جهان آخرت ایمان بیاورند.این تقابل میان این دو ایمان نشان می دهد که ایمان به شریعت ایمانی هدایتگرانه نیست که اگر بود نیازی به ایمان قلبی و باطنی نبود.نیازی نبود تا خدای تعالی به این دسته از مومنان دستور دوباره ای دهد و آن ها را به ایمانی از جنسی دیگر دعوت کند.
بر خلاف نظریه پلورالیسم دینی که همه ادیان را برخوردار از حداقلی از هدایت می داند و آن ها را در زمینه هدایت آدمی ، برخوردار از حقی و شانسی برابر معرفی می کند  ، قرآن معتقد است همه این ادیان در مرحله شریعت در زمینه هدایت نکردن و گمراه کردن از شرایط یکسانی بهره مند هستند.به همین جهت است که همه این شرایع را در کنار هم نام می برد و هیچیک را بر دیگری برتری نمی دهد و به پیروان همه آن ها بشارت می دهد که اگر از ایمانی از جنسی دیگر سود ببرند هدایت می شوند و نه ترسی خواهند داشت و نه اندوهی خواهند خورد.ترس و اندوه دو مولود نامبارک شک و ظنّ و گمان عدم یقین اند.آیه شریفه می خواهد به ما بگوید که اگر این ایمان دوم نباشد و ایمان از راه شهود حاصل نشده باشد ، ایمان اول یا همان ایمان به شریعت توام با شک و ظنّ و گمان است و مومنان به شریعت هرگز از دایره شک و ظنّ و گمان بیرون نخواهند آمد و ناگزیر همواره با ترس و اندوه درگیری درونی دارند.قرآن به این حقیقت که یقین محصول ایمان شهودی است و تا شهود نباشد از یقین خبری نخواهد بود چنین اشاره می کند :
«و کذلک نری ابراهیم ملکوت السّماوات و الارض و لیکون من الموقنین»(5) ، «و اینچنین ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از یقین کنندگان باشد»
و بدینسان ، قرآن یقین را مولود و محصول شهود ملکوت آسمان ها و زمین که همان شهود وجه الله است و در قلب واقع می شود می داند.بنابراین ،ایمان به شریعت صرف و عدم ورود به طریقت و عدم تلاش برای ورود به ملکوت آسمان ها و زمین و بسنده کردن به ثواب های کیلویی مولودهای نامبارکی به نام شک و ظنّ و گمان به بار می آورد که آن ها نیز به نوبه خویش در درون آدمی تولید ترس و غم و اندوه می کنند و این نظر قرآن است.
نکته دیگری که بسیار حایز اهمیت است این است که قرآن عمل بر اساس این ایمان دوم که ایمانی شهودی است را «عمل صالح و شایسته» می نامد و می گوید : «من آمن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحا».و این به نوبه خود هشداری است به کسانی که اعتقاد به شریعت صرف دارند و آن را کافی می دانند و به آن ها یادآوری می کند که عمل به مناسک و اعمال و عبادات شرعی اگر توام با اعتقاد به طریقت و لزوم شهود قلبی نباشد اعمال صالح و شایسته به حساب نمی آیند.پس یک بار دیگر با صدای بلند می گوییم :
شریعت ، اصالت هدایتگرانه ندارد.یعنی بدون تلفیق با طریقت ره به جایی جز ناکجا آباد نمی برد.   


*************************************
1.بقره/62
2.بقره/257
3.نور/35
4.حجرات/14
5.انعام/75

No comments:

Post a Comment