Friday, April 5, 2013

شریعت ، اصالت هدایتگرانه ندارد – 4




یکی دیگر از آیاتی که ایمان به شریعت را کافی نمی داند و مومنان به شریعت را دعوت به ایمانی از جنس دیگر می کند این آیه شریفه است :
«یا ایّها الّذین آمنوا آمنوا بالله و رسوله و الکتاب الّذی نزّل علی رسوله و الکتاب الّذی انزل من قبل»(1) ، «ای مومنان ، به خداوند و فرستاده او و کتابی که بر فرستاده اش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرستاده است ایمان بیاورید»
در این آیه ، خدای تعالی مومنان را دعوت می کند تا به خداوند و پیامبر و کتاب های او ایمان بیاورند.از تقابل میان این دو ایمان معلوم می شود که ایمان اولیه یا همان ایمان به شریعت لازم اما کافی نیست.از اشارات آیه مشخص می شود که این ایمان اولیه یا ایمان به شریعت ، گویی ایمانی حقیقی نیست و منجر به ایمان حقیقی به خداوند و پیامبر(ص) و قرآن نمی شود.زیرا اگر چنین می بود که دیگر خدای تعالی مجددا تاکید نمی کرد که به من و پیامبر و کتابم ایمان بیاورید.
تقابل میان این دو ایمان در این آیه شریفه ما را به این حقیقت رهنمون می نماید که پیامبر اکرم(ص) دارای دو جنبه در وجود شریف خود بوده است.جنبه ای که مربوط به نقش پیامبری و رسالت او می شود.او در این جنبه در نقش یک پیامبر شریعت گذار ظهور دارد و مردم با اعتقاد به این جنبه او و پذیرش این حقیقت که وی از جانب خداوند آمده است و در دعوی خود صادق است به جنبه شریعتی او ایمان می آورند و به شریعت او گردن می نهند.اما با اعتقاد به این جنبه ، ایمان به او و در حقیقت ایمان مردم کامل نمی شود.ایمان به جنبه نخست ، با اقراری زبانی و پذیرشی عقلی و ذهنی به بار می نشیند.اما قرآن در مجموع و به ویژه در این آیه شریفه به همه مومنان به شریعت هشدار می دهد که این ایمان ابتدایی کامل و هدایتگر نیست.به همین جهت به همه این مومنان دستور می دهد که یک بار دیگر به خداوند و پیامبر و قرآن و انجیل ایمان بیاورند.برای روشن شدن جنس این ایمان دوم ابتدا باید بررسی کنیم که خداوند و پیامبر و کتاب های او از چه جنسی هستند.قرآن در باره خداوند می فرماید که خدای تعالی نور است :
«الله نور السماوات و الارض»(2) ، «خداوند نور آسمان ها و زمین است»
در باره رسول و پیام آور از جانب او نیز می فرماید :
«انّا ارسلناک ..... و سراجا منیرا»(3) ، «همانا ما تو را به عنوان ...... و چراغی روشن و نور افشان فرستادیم»
در باره قرآن نیز می فرماید :
«فامنوا بالله و رسوله و النّور الّذی انزلنا»(4) ، «به خداوند و فرستاده او و نوری که فرو فرستادیم ایمان بیاورید»
در باره انجیل هم می فرماید :
«و آتیناه الانجیل فیه هدی و نور»(5) ، «و انجیل را به او دادیم که هدایت و نور در آن است»
با بررسی این آیات و آیات دیگری که به جهت رعایت اختصار از نقل آن ها خودداری کردیم معلوم می شود که خداوند و پیامبر و قرآن و انجیل ، «نور» هستند.نور هم دیدنی است.باید چشم دل باز باشد تا مومن بتواند این نور را ببیند.از اینجا است که متوجه می شویم چرا خداوند ایمان به شریعت و جنبه رسالتی پیامبر را کافی و هدایتگرانه نمی داند و دستور به آوردن ایمانی از جنس دیگر می دهد. زیرا ایمان به شریعت و جنبه رسالتی پیامبر(ص) توان باز کردن مشاعر و حواس باطنی و قلبی از جمله چشم دل را ندارد تا مومن به شریعت بتواند به شهود نور الله و پیامبر و قرآن و انجیل بار یابد.
که اگر چنین توانی می داشت لااقل درصدی از مومنان به شریعت که منکر لزوم ورود به طریقت هستند به ویژه روحانیان و رهبران دینی و فقیهان و عالمان و مفتیان آن ها باید پس از عمری عمل به قوانین شریعت از مشاعر و حواس باطنی و قلبی باز و توفیق شهود نور الله و پیامبر و قرآن و انجیل و ..... بهره مند می شدند.در حالی که اینان مردم را دعوت می کنند تا برای آنان فقط از خدا و پیامبر و قرآن حرف بزنند و سخنرانی کنند در حالی که حرف زدن و حرف شنیدن راهی به سوی عالم نور باز نمی کند.
پس آیه ای که در صدر نوشتار نقل کردیم یک بار دیگر ثابت می کند که شریعت به تنهایی هدایتگر نیست و در صراط مستقیم هدایت از اصالتی برخوردار نیست.اینکه خداوند از طرفی مومنان به شریعت را دعوت به ایمان مجدد به خود و پیامبر(ص) و قرآن می کند و از طرف دیگر خود و پیامبر و قرآن را «نور» معرفی می کند ، در حقیقت ، مومنان به شریعت را دعوت به اتخاذ روشی شهودی در زمینه دین داری و دین ورزی می کند و روش ظاهر گرایانه اهل شریعت را ناکارآمد و نامقبول می داند.
ادامه آیه و نیز آیه پس از آن روشنایی بیشتر به این نوشتار می دهد.خداوند پس از آنکه به مومنان به شریعت دستور به آوردن ایمان دوباره که ایمانی از جنس نور است می دهد ، عدم آوردن ایمان دوم را که ایمانی نوری و شهودی است معادل کفر می داند.یعنی به اهل شریعت هشدار می دهد که اگر دوباره و این بار ایمانی از مقوله و از جنس شهود و نور نیاورند در زمره کافران محسوب می شوند و در وادی گمراهی سرگردان خواهند شد :
«و من یکفر بالله و ملائکته و کتبه و رسله و الیوم الآخر فقد ضلّ ضلالا بعیدا»(6) ، «و کسی که به خداوند و فرشتگان و کتاب ها و فرستادگان او و جهان آخرت ایمان نیاورد در گمراهی دامنه داری گرفتار آمده است»
اضافه شدن فرشتگان و جهان آخرت به لیست مواردی که مومنان به شریعت باید به آن ها نیز ایمان بیاورند حکایت از درستی استدلال ما دارد.زیرا اگر می توان با دیدن ظاهری از رسول و قرآن به آن ها ایمان آورد ، ایمان آوردن به فرشتگان و جهان آخرت و حقایق مربوط به آن جز از راه باز شدن مشاعر باطنی و قلبی و شهود آن ها امکان ندارد.می توان به وجود آن ها گمان برد اما جز از راه شهود نمی توان ایمان آورد.زیرا ایمان از جنس یقین است و قرآن معتقد است جز از راه شهود نمی توان به یقین رسید(7)
در آیه بعدی ، قرآن به صراحت خطری را که متوجه ایمان صرف به شریعت و عدم کسب ایمانی شهودی است بیان می کند : «بازگشت به کفر و پشت کردن به همان ایمان ابتدایی و ساده و پر از شک و شبهه» :
«انّ الّذین آمنوا ثمّ کفروا ثمّ آمنوا ثم کفروا ....»(8) ، «همانا کسانی که ایمان می آورند سپس کافر می شوند سپس ایمان می آورند سپس کافر می شوند .....»
همین تردد میان ایمان و کفر و عدم یقین به درستی ایمانی که به شریعت می آورند و درگیر بودن دایمی با شک و شبهه و گمان و ظنّ نشان می دهد که از دیدگاه قرآن ، ایمان صرف به شریعت و پشت کردن به ایمانی شهودی هدایتگر نیست و پر از شک و شبهه و ظنّ و گمان است.

**********************************************
1.نسا/136
2.نور/35
3.احزاب/45-46
4.تغابن/8
5.مائده/46
6.نسا/136
7.پیش از این نظر قرآن را در این باره بررسی کرده ایم.
8.نسا/137

No comments:

Post a Comment