Sunday, February 24, 2013

در عالم معنا ، اصالت با طریقت است نه شریعت

  
 یکی از تجلّیگاه های اصالت طریقت و عدم اصالت شریعت و نیز برتری طریقت بر شریعت ، عشق زمینی است.پیروان شرایع گوناگون معمولا در شریعتی که از آن پیروی می کنند متعصب هستند و اگر لازم باشد تا پای جان در دفاع از شریعت خود می کوشند.تنها وقتی که جای جای تاریخ بشری به ما نشان می دهد که این تعصب تعطیل می شود و افراد حساسیت خود را نسبت به دین و شریعت خود از دست می دهند ، وقتی است که دو نفر از دو شریعت متفاوت ، عاشق هم می شوند.
عشق زمینی که در لایه هایی از شهوت جنسی پیچیده شده است ، نازل ترین حدّ عشق است.به این معنا که عشق که حقیقتی ملکوتی و الهی است ، وقتی از عوالم و حجاب های نوری و نورانی عبور می کند و با گذشتن از حجاب های ظلمانی ؛ از جمله حجاب طبیعت وارد عالم طبیعت می شود  رنگ زمینی به خود می گیرد و با شهوت و تمایلات جنسی عجین می شود.عشق ، خطی ممتد است که از ملکوت الهی و ذات الهی کشیده شده و تا عالم طبیعت و زندگی بشری امتداد یافته است.به همین جهت است که وقتی فردی واقعا عاشق فردی دیگر می شود تنها جایی است که می تواند از خود بگذرد و هستی خود را به عشق زمینی خود ایثار و اهدا کند.زیرا در عالم طبیعت و در چارچوب قواعد زندگی بشری ، از خود گذشتگی معنایی ندارد.عقل ، از خود گذشتگی را نمی پسندد و عقلانی بر نمی شمارد.
ناگزیر ، این ایثار و از خود گذشتگی که گاه به ایثار و گذشتن از شریعت مورد علاقه و تعصب فرد نیز می انجامد نشان می دهد که شریعت در زندگی معنوی و حتا مادی آدمی از اصالت برخوردار نیست.زیرا وقتی خدای تعالی امکان تغییر شریعت و قدرت گذر کردن از آن و گذر کردن از تعصب نسبت به آن را در نهاد آدمی نهاده است ، می خواسته است به ما نشان دهد که شریعت اصالت ندارد.
اما بر عکس آن ، طریقت بر عشق ؛ عشق الهی استوار است.تاریخ کسانی را به ما نشان داده است که با وجود عشقی که نسبت به مظاهر و هویت های زمینی مانند زن و فرزند و بستگان داشته اند اما به خاطر آنکه در لحظه ای یا دوره ای از عشق متعالی تری به نام عشق الهی بهره مند شده اند همه آن عشق ها را در پای آن عشق متعالی تر قربانی کرده اند.نمونه اش حادثه کربلا است.نمونه قرآنی آن نیز ، داستان یوسف و زلیخا است.
بنابراین وقتی از طرفی می بینیم که شریعت با تجلّی عشق های زمینی تعطیل می شود و نادیده گرفته می شود ، و از طرف دیگر می بینیم که طریقت بر مدار عشق الهی می چرخد و آن عشق های زمینی را که مایه تعطیلی شریعت بوده اند تعالی می بخشد و بالا می برد و به عشق الهی تبدیل می کند و به نوعی آن عشق های زمینی را تعطیل می کند به این حقیقت رهنمون می شویم که در عالم حقیقت و معنا ، اصالت با طریقت است و شریعت تنها یک مقدمه لازم برای عبور به طریقت است و از خود اصالتی ندارد!

7/12/1391

No comments:

Post a Comment