Friday, February 15, 2013

پارادوکسی در کار نیست




این روزها مخالفان تصوف ؛ به ویژه معاندان با این مکتب نورانی در باره نظر بزرگان سلسله جلیله نعمت اللهی گنابادی در زمینه دخالت یا عدم دخالت دراویش در سیاست داستان سرایی می کنند و قصد دارند این بار از این دریچه وارد شوند و به خیال خام خود به این سلسله جلیله ضربه زده و میان فقرای الی الله به زعم خویش تفرقه اندازند.اینان برای اثبات آشفتگی نظرات بزرگان در این زمینه از کتاب های بزرگان شواهدی نقل می کنند که به ظاهر حکایت از تشتّت آرا در این زمینه دارد و آن را پارادوکسی حل ناشدنی عنوان کرده اند.
اما اگر این آقایان از مغزهای آکبند خود کمی بیشتر کار بکشند می بینند پارادوکسی در کار نیست.هر ولیّ الهی در دوره و عصر خویش ، نظرات خاص خویش را دارد که به تناسب نیازهای زمانه خود آن را اعمال می کند.این مهم نیست که اولیای الهی تاکتیک های مشترکی داشته باشند بلکه آنچه مهم است این است که این تاکتیک های به ظاهر متفاوت در قالب استراتژی واحدی به کار می رود.به عبارت دیگر ، این مهم نیست که همه اولیا در مسایل شخصی و اجتماعی یکسان عمل کنند بلکه آنچه مهم است این است که هر گونه که عمل می کنند در چارچوب دین الهی و شریعت مصطفوی باشد. حسن بن علی(ع) با تجسم عینی ابلیس یعنی معاویة بن ابی سفیان قرار صلح امضا می کند و بنا به مصالحی با حکومتی ستمگر کنار می آید اما برادر او حسین بن علی(ع) با پسر عیّاش همان ستمگر کنار نمی آید و جهاد می کند و به شهادت می رسد.عمل کدامیک درست بوده است؟
علی(ع) وقتی به خانه او هجوم می برند و از او تقاضا می کنند تا بیعت مردم را بپذیرد و خلافت بر آن ها را بر عهده بگیرد ، گر چه به اکراه اما در نهایت می پذیرد.از طرف دیگر اما حضرت جعفر صادق(ع) را می بینیم که در اواخر دوره سلسله بنی امیه دعوت ابو مسلم خراسانی را برای دخالت در سیاست و پذیرش رهبری سیاه جامگان نمی پذیرد و آنان را تنها می گذارد.یا فرزند همان حسین بن علی(ع) ؛ یعنی حضرت علی بن حسین(ع) در تمام عمر خود در مسایل اجتماعی و سیاسی دخالت نمی کند و به تزکیه و نیایش مشغول می شود.عمل کدامیک درست است؟
آقایانی که پارادوکس دخالت یا عدم دخالت فقرای الی الله گنابادی را در سیاست مطرح می کنند و از اقطاب پیشین سند می آورند و می خواهند با نظر مبارک آنان که ویژه عصر آنان بوده است عملکرد قطب فعلی و ولیّ الله زنده را نقد کنند یا نمی فهمند یا می فهمند و از نا آگاهی مردم می خواهند سوء استفاده کنند.آری حضرت آقای رضا علیشاه ، دخالت فقرا را در سیاست بر نمی تافتند.این سیاست مبارک ایشان بود و با عصر ایشان تناسب داشت.این سیاست کلّی ایشان بوده است.اما هر سیاست کلّی ای استثنائاتی هم دارد.حضرت آقای دکتر نور علی تابنده با هماهنگی با ایشان و با اجازه از محضر ایشان در فعالیّت های سیاسی و اجتماعی شرکت می کرده اند.همانطور که وقتی آقای خمینی از زندان رژیم شاه آزاد می شود ، خود حضرت آقای رضاعلیشاه – طاب ثراه – به امر پدر بزرگوارشان حضرت آقای صالحعلیشاه که قطب وقت این سلسله جلیله بوده اند نامه تبریکی به آقای خمینی می نویسند و با وی ابراز همدردی می کنند و به وی یادآوری می کنند که اگر کمکی از دستشان بر می آید آقای خمینی اعلام کنند تا ایشان کمک کنند.بنده اصل این نامه را در مقاله : «امام خمینی و تصوف» آورده ام.
اینک نیز حضرت آقای دکتر نور علی تابنده – مجذوبعلیشاه – روحی و جسمی لتراب مقدمه الفداء رسما اعلام فرموده اند که درویشی در سیاست دخالت نمی کند اما درویشان آزاد هستند که به تناسب علایق سیاسی و اجتماعی خود در سیاست شرکت کنند.به عبارت دیگر ، خود ایشان که بزرگان زمان و ولیّ الهی وقت و نماد مکتب تصوف و درویشی هستند در درویشی دخالتی نمی کنند اما پیروان و مریدان خود را آزاد گذاشته اند تا خود در این زمینه تصمیم بگیرند.در باره امر ایشان مبنی بر رأی دادن فقرای عزیز الی الله به آقای مهدی کرّوبی در انتخابات بحث برانگیز سال 88 نیز باید عرض کنم همانطور که خود ایشان نیز رسما اعلام فرمودند این آرا تنها به جهت تشکر و سپاسگزاری از آقای کرّوبی به جهت حمایت ها و دفاع های سال های پیش ایشان از این سلسله جلیله و به مصداق : «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» در صندوق های رأی ریخته شد.و گرنه در این دوران سیاه باید به مصداق فرمایش علوی در نهج البلاغه عمل کرد که مانند بچه شتر باشید.نه اجازه دهید سوارتان شوند و نه شیری داشته باشید تا شما را بدوشند.
پس در رفتار و عملکرد و سیاست های بزرگان این سلسه جلیله پارادوکسی وجود ندارد و همه چیز روشن و آشکار و در چارچوب شریعت و قوانین قرآنی و سنت نبوی(ص) و اهل بیت او(ع) است.

27/11/1391       

No comments:

Post a Comment