Wednesday, July 31, 2013

از کدامیک از رهبران دینی پیروی کنیم؟

«یوم ندعوا کلّ اناس بامامهم»(1)

(قیامت) روزی است که هر گروهی را به همراه امامشان فرا می خوانیم»


یکی از ویژگی های رهبران دینی این است که باید توان روحی و باطنی عبور دادن پیروان و مقلدان خود را از صراط مستقیم داشته باشند.این را قرآن در آیه بالا می گوید.قرآن می فرماید در روز قیامت هر گروهی را به همراه امامشان برای حسابرسی فرا می خوانند.این به این معنا است که امام و رهبر و پیشوای هر گروهی باید بتواند پیروان خود را از صراط مستقیم به سلامت عبور دهد تا در عرصه قیامت حسابشان آسان باشد و در رحمت الهی وارد شوند.در غیر این صورت ، وی به همراه پیروانش به درون دوزخ در خواهند غلطید و حساب سختی را پس خواهند داد.زیرا راه بهشت و لقای الهی از دوزخ می گذرد.امامان راستین و الهی به همراه پیروانشان از آن به سرعت و سلامت عبور خواهند کرد و امامان باطل و مدعیان دروغین به همراه پیروانشان با لغزشی که در حیات دنیایی از صراط مستقیم داشته اند با ظلم و ستمی که در حق خود و دیگران روا داشته اند به درون آن خواهند غلطید :
«و ان منکم الّا واردها کان علی ربّک حتما مقضیّا*ثمّ ننجّی الّذین اتّقوا و نذر الظّالمین فیها جثیّا؟؟»(2) ، «همه شما به دوزخ وارد خواهید شد.این چیزی است که پروردگارت بر خود واجب کرده است*سپس با تقوایان را نجات خواهیم داد و ستمگران را در حالت زانو زده در آن وا خواهیم گذاشت.»
منظور از امام در این آیه شریفه تنها پیامبران و امامان از اهل بیت پیامبر(ص) نیستند.بلکه منظور هر کسی است که در طول عمر خود مدعی رهبری دینی مردم شود و زعامت و پیشوایی دینی عده ای از مردم زمانه و عصر خویش را بر عهده بگیرد.مثلا مسیحیان عصر حاضر با مسیح(ع) به عرصه قیامت فرا خوانده نخواهند شد.با پاپ عصر خویش محشور خواهد شد.زیرا از وی و از فهم او از کتاب مقدس پیروی کرده اند نه از شخص مسیح(ع).اگر پاپ توان روحی و باطنی عبور دادن پیروان خویش را از صراط نداشته باشد ، ناگزیر به همراه آن ها به درون دوزخ خواهد افتاد و سقوط خواهد کرد.آخوند و صوفی و روشنفکری هم که در درون چارچوب دین اسلام به رهبری دینی عده ای از مردم می پردازند نیز به همین شکل باید توان عبور دادن پیروان خود را از پل صراط در خود ببینند.این توان روحی و باطنی در اثر دریافت اذن شفاعت از خداوند حاصل می شود.دریافت اذن شفاعت نیز به برقرای رابطه بی واسطه یا با واسطه ملائکه و فرشتگان مقرب الهی با خداوند برمی گردد.این هم نیازمند سلوک در باطن خویش و دریافت فیض معرفت نفس است :
«من ذا الذی یشفع عنده الّا باذنه»(3) ، «کیست آنکه بتواند نزد او شفاعت کند مگر به اذن و اجازه او؟»
بنابراین ، عبور دادن پیروان از صراط نیازمند قدرت شفاعت است و قدرت شفاعت نیز بنا بر این آیه نیازمند رابطه مستقیم با خداوند است تا فرد مدعی رهبری دینی بتواند از او اذن شفاعت بگیرد و به مدد آن ، پیروان خود را از صراط عبور دهد و به وادی سلامت برساند.ناگزیر ، هر مسلمانی هم از هر عالم و آخوند و فقیه و روشنفکر و صوفی ای که پیروی و تقلید می کند با هم او محشور خواهد شد و پشت سر او پا به عرصه قیامت خواهد نهاد.نباید تصور کنیم مسلمانی که از فلان عالم و فقیه و روشنفکر و صوفی پیروی کرده است و دین خود را از او اخذ کرده است در عرصه قیامت از امت رسول الله محسوب خواهد شد و با او و اهل بیت(ع) او محشور خواهد شد.زیرا وی از فهم آنان از قرآن و روایات رسولخدا(ص) و اهل بیت او(ع) و از فهم آنان از دین عمل کرده است نه از خود قرآن و رسولخدا(ص) و اهل بیت او(ع).چرا کسی که تمام دین خود را از فلان رهبر دینی اخذ کرده است و مطیع او بوده است باید در عرصه قیامت با رسولخدا(ص) و اهل بیت او(ع) محشور شود و از شفاعت و عنایت آنان بهره مند شود؟آری ، این بزرگواران شفیع کلّ هستند و شفاعت همه مخلوقات عوالم هستی را بطور کلی بر عهده دارند اما پاسخگوی کسانی نخواهند بود که از دیگران پیروی کرده اند.حتا اگر این دیگران بر اساس روایات آنان حکم داده باشند.زیرا این حکم ، حکمی الهی نیست و از خدای تعالی اخذ نشده است.بلکه به مدد فهم بشری آنان صادر شده است.
دو ملاک مهمی که قرآن برای تشخیص امام راستین و بر حق از امام باطل و مدعی دروغین به دست می دهد یکی این است که امام راستین و بر حق را خدا به امامت منصوب می کند و دیگر اینکه وی به امر خدا هدایت می کند نه بر اساس فهم خود از متون دینی و بر اساس دریافت های عقلانی خود و نظریه پردازی های خویش که به مدد عقل محدود بشری ارایه می شوند  :
«و جعلناهم ائمّة یهدون بامرنا»(4) ، «و آنان (پیامبران) را امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می کنند.»
پس کسی که به اراده خود یا به تشویق و تایید انسان هایی مانند خود به امر رهبری دینی مردم پرداخته است و هیچ اجازه مستقیمی از خداوند در اختیار ندارد و هیچ ارتباط مستقیمی با او برقرار نکرده است ، امام باطل و مدعی دروغین است.مردم متمایل به دین باید این ملاک های مهم قرآنی را در انتخاب رهبر دینی خویش در نظر بگیرند و گرنه پس از مرگ هیچ حجت موجهی در برابر خداوند در اختیار نخواهند داشت.
امام راستین و بر حق اهل سلوک عملی الی الله بوده است و با عبور از ظلمات و حجاب های ظلمانی به عالم نور و با عبور از حجاب های نورانی و رسیدن به انتهای صراط مستقیم و دریافت توفیق لقای کامل الهی که در واقع مستلزم عبور از همه عوالم وجودی است ، جامع جمیع عوالم وجودی است و احاطه وجودی و وجدانی و شهودی به همه عوالم و موجودات دارد :
«و کلّ شیء احصیناه فی امام مبین»(5) ، «و هر چیزی را در امامی روشنگر جمع کرده ایم و بر شمرده ایم.»
آوردن واژه «امام» به صورت نکره در این آیه شریفه گویای این حقیقت است که امام مبین و روشنگر محدود به تعداد خاصی پیامبر و امام نیست و تا بشر زنده است به امام زنده و حاضر در جامعه نیازمند است و تعداد آنان به تعداد دوره هایی است که بر عمر بشر می گذرد.
 
نکته آخر اینکه ، شفاعت امری نیست که ویژه عرصه قیامت و جهان آخرت باشد و پس از مرگ فرد اتفاق بیفتد.بلکه شفاعت متعلق به همین زندگی دنیایی است و در همین جا باید اتفاق بیفتد.اگر رهبر دینی یک رهبر حقیقی باشد با قدرت شفاعتی که خدای تعالی به او بخشیده است در همین زندگی دنیایی ، اغلال و زنجیرهایی را که به پای پیروانش بسته شده است و نمی گذارد تا آنان به سوی خدای خود سلوک و حرکت کنند از پای آنان باز می کند و آنان را با سرعت به سوی خدا سیر و سلوک می دهد و تا سالک قوت باطنی لازم را برای پرهیز از غفلت و گناه و اشتباه پیدا نکرده است هر بار که خود را به سم کشنده غفلت و گناه و اشتباه آلوده می کند و پای خود را دوباره به این زنجیرها می بندد او را از آن غفلت ها و گناه ها و اشتباهات پاک می کند تا در حرکت او به سوی خدای تعالی وقفه ای ایجاد نشود :
«و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم»(6) ، «و (پیامبر) تکالیف سنگین و زنجیرهایی را که بر آنان بسته بود از آنان بر می دارد.»

پس باید از چنین رهبری در امور دینی پیروی کنیم و مطیع چنین فردی باشیم تا او ما را به کمال برساند وگرنه پیروی از کسانی که تا نوک بینی خود را بیشتر نمی بینند و احاطه وجودی به عوالم هستی از جمله احاطه وجودی به ما و باطن ما و صلاح ما ندارند حرکت به سوی دوزخ خواهد بود.


*************************
1.اسرا/71
2.مریم/71-72
3.بقره/255
4.انبیا/73
5.یس/12
6.اعراف/157

No comments:

Post a Comment