Tuesday, July 30, 2013

تفاوت های دین نوری و دین صوری از دیدگاه قرآن




«قل ما اسئلکم علیه من اجر الّا من شآء ان یتّخذ الی ربّه سبیلا»(1)

«بگو بر امر رسالت از شما مزدی نمی طلبم جز آنکه هر که می خواهد راهی به سوی پروردگارش باز کند.»


یکی از تفاوت های بزرگ میان دین نوری و دین صوری این است که دین صوری یک دین ایدئولوژیک است و شخص دیندار را می خواهد در یک چارچوب از پیش تعیین شده به پیش ببرد و به او اجازه پرواز مختارانه در وادی دین را نمی دهد اما دین نوری به شدت از ایدئولوژی پرهیز می کند و اساسا پرهیز از ایدئولوژیزه شدن در ذات آن است.در دین صوری ، شخص به یک محدوده از پیش تعیین شده باید وفادار باشد و اگر بخواهد پای را از آن محدوده بیرون بنهد در واقع پای خود را از دین صوری بیرون نهاده است.مثلا در مذهب کاتولیک اگر کسی به مسیح و انجیل ایمان داشته باشد و به مفاد آن پایبند باشد اما زیر بار فرامین پاپ نرود یا تفسر خودش را از کتاب مقدس داشته باشد دیگر یک کاتولیک و یا یک مسیحی معتقد از دیدگاه کلیسای کاتولیک نیست.در اسلام نیز - در هر یک از مذاهبش - وضع به همین منوال است.مثلا یک شیعه اگر به تمام معتقدات مذهبی ایمان داشته باشد و به شریعت اسلام پایبند باشد اما تفسیر خودش را از عصر غیبت و وظایف یک شیعه در عصر غیبت داشته باشد و یا مثلا زیر بار تقلید از مراجع نرود از دیدگاه متولیان دین صوری یک شیعه یا حداقل یک شیعه تمام نیست و باید از او پرهیز کرد.در واقع ، متولیان دین صوری دین را یک راهی تصور می کنند که همگان باید از همین یک راه عبور کنند و در این عبور اگر به یکی از علایم مسیر بی توجه باشند از راه بیرون افتاده و گمراه شده اند.
اما در دین نوری اینچنین نیست.در دین نوری هیچ ایدئولوژی ای به کسی دیکته نمی شود.بلکه با تلقین ذکر و فکر به سالک و ارایه دستورات شریعتی و طریقتی به او ، او را آزاد می گذارند تا خود به کشف و شهود بپردازد و حقایق حاکم بر جهان های هستی را دریابد و بیابد.به عبارت دیگر ، در دین نوری هر سالکی راهی ویژه به سوی خدا دارد که از درون خود او باز می شود و او را به خدا می رساند.راه هر سالکی با سالک دیگر متفاوت است و حالات و کشفیاتشان اگر چه در کلیات مشترک است اما حالات و کشفیاتی ویژه خود آن ها است و به درد سالک دیگر یا به درد انسانی دیگر نمی خورد.
جهان بینی قرآنی شیوه دین نوری را تایید و شیوه دین صوری را به شدت تکذیب می کند.در آیه ای که در بالا آوردیم رسول الله(ص) مامور می شود تا به مردم بگوید مزد رسالت من خمس و زکات نیست بلکه مزد من در برابر رسالتی که به انجام می رسانم این است که هر کسی که می خواهد و طالب خداست راهی به سوی او برای خود باز کند.واژه «سبیلا» در ادبیات عرب یک واژه به اصطلاح نکره است و بر راه معینی دلالت نمی کند.«سبیلا» یعنی هر کسی راه خودش می باشد که باید از آن عبور کند و به خداوند برسد و به ملاقات او بار یابد.«سبیلا» نفی ایدئولوژی و دین ایدئولوژیک و دین صوری است که یک دین ایدئولوژیک است.«سبیلا» یعنی بی نهایت راه به سوی خدا وجود دارد.و این با فرمایش رسول خدا(ص) که فرمود : «من عرف نفسه عرف ربّه» همخوانی دارد.زیرا این فرمایش هم بر این حقیقت دلالت دارد که هر کسی راه ویژه خود به سوی خدا است.در واقع این فرمایش بهترین و خلاصه ترین تفسیر از «سبیلا» است و به روشنی دین صوری و آموزه های ایدئولوژیک آن را نفی می کند.و این یعنی تایید راه صوفیه که راهی مبتنی بر معرفت شخصی از نفس و از خویشتن است.
ضمن آنکه موارد دیگر موجود در آیه نیز در یک هارمونی عجیبی با این تفسیر ما همخوانی دارند.یکی اینکه رسول الله(ص) از مردم بابت تبلیغ دین مزدی نمی طلبد در حالی که متولیان دین صوری در برابر به اصطلاح تبلیغ دین ، از آن ها خمس و زکات و نذورات و در یک کلام وجوهات شرعی می طلبند و اساسا دین صوری بدون اخذ وجوهات شرعی نمی تواند به حیات خود ادامه دهد.این فاصله عمیق میان رسول الله(ص) و مدعیان خلافت و وراثت و جانشینی او چگونه توجیه می شود.یادم می آید سال ها پیش که دکتر عبدالکریم سروش در مقاله ای به روحانیان و طلاب توصیه کرد که همچون رسول و اهل بیت او(ع) با کد یمین و عرق پیشانی نان درآورند و به تبلیغ دین هم بپردازند ، آقای جوادی آملی در خطبه های نماز جمعه قم به او حمله کرد که اگر طلاب بخواهند سر کار بروند پس چگونه به درس خواندن و تحقیق در دین و تبلیغ دین بپردازند؟پاسخ آقای آملی این است که برادر عزیز شما که فردی اهل درک و معنا هستید و با آموزه های صوفیانه هم آشنایی دارید چرا این حرف را می زنید؟خب اگر واقعا طلاب نمی توانند در کنار کار کردن درس هم بخوانند و به امر تبلیغ بپردازند این از اشتباه بودن راهی است که می روند.راه اشتباه است.راهشان از راه رسول خدا و اهل بیت او(ع) فاصله عمیقی یافته است.دین رسول و اهل بیت او(ع) یک دین مبتنی بر شهود و ریاضت های شرعی بوده است که در قالب این ریاضت های شرعی و در قالب این دین شهودی ، نیازی به کسب علم نبوده بلکه علم ، خود از سوی خدای تعالی به آنان افاضه می شده است و این منافاتی با کار کردن و در آوردن لقمه های حلال ندارد.کار کردن و به زحمت انداختن نفس ، خود یکی از ریاضت های شاق شرعی است که اگر کسی بطور مداوم به آن بپردازد دریافت ها و واردات قلبی ویژه خود را خواهد داشت که قلبش را مالامال از علم الهی می کند.پس دین صوری در این زمینه هم با این آیه شریفه مناسبت نمی یابد.اما دین نوری کاملا با آن موافق است.زیرا صوفی واقعی کسی است که بطور مداوم به ریاضت های شرعی می پردازد و یکی از این ریاضت های شرعی ، کار کردن و در آوردن لقمه های حلال و پرهیز از کَلّ بر مردم شدن است که بر اساس روایات صحیح ، لعنت الهی را در پی دارد.
نکته دیگری که در آیه شریفه موجود است و به روشنی سیره و روش قرآن و رسول خدا(ص) را باز می نماید این است که قرآن دین را چیزی می داند که خود فرد باید انتخاب کند و با زور و اجبار به دست نمی آید و محقق نمی شود : «الّا من شآء ان یتّخذ الی ربّه سبیلا».سخن از «اتخاذ» دین به وسیله خود فرد است و نه اجبار او به رفتن به زور و اجبار از راه دین مورد نظر.و این همخوانی تام با آیه شریفه دیگر دارد که در دین ، «اکراه» و «اجبار» را روا نمی داند :«لا اکراه فی الدین»(2)این در حالی است که اجبار متدینان و دیگر مردمان که اعتقادی به دین رایج در جامعه ندارند به رعایت آموزه های دینی ، یکی از ارکان دین صوری است.نمونه اش را در جهان مسیحیت در قرون وسطی و در جهان اسلام ، در طول تاریخ خلفا و نیز در عصر حاضر و در میان خودمان می بینیم.این در حالی است که در دین نوری صوفیه ، اجبار اصلا معنایی نمی یابد.کسی که خواهان ورود به عالم طریقت است باید به خدمت یکی از مشایخ طریقت برود و «طلب» کند.معمولا هم دست طالبان را به زودی نمی گیرند و به اصطلاح او را می دوانند تا اگر مرد طریق نیست خسته شود و پی زندگی اش برود.خود بنده به مدت دو سال طالب بودم و جناب آقای حایری رحمة الله علیه بنده را می دواندند تا پس از دو سال دستم را گرفتند.یعنی در طریقت و در دین نوری ، اجباری که نیست هیچ بلکه کسی را هم که به اختیار و علاقمندی خود آمده است زود نمی پذیرند.پس از دستگیری هم دستوراتی به او می دهند و او را مجبور به رعایت آن نمی کنند.بلکه بینش و بصیرت قلبی می دهند تا خود درویش و سالک با اشتیاق به رعایت دستورات الهی و شرعی بپردازد و این کاملا منطبق بر آموزه های قرآنی و منطبق بر سیره رسولخدا و اهل بیت او(ع) است.

*********************************
1.فرقان/57
2.بقره/258   

No comments:

Post a Comment