[1]. رعد / 7: جز این نیست که تو فقط یک بیمدهندهاى. درحالىکه هر عصرى هدایتکننده خود را خواهد داشت.
[2]. مثنوى معنوى، تصحیح نیکلسون، دفتر اوّل، ابیات 691 ـ 693.
[3]. چهل حدیث، ص 436.
[4]. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 148.
[5]. شرح دعاى سحر، صص 321 ـ 322.
[6]. چهل حدیث، ص 291.
[7]. همان، ص 342.
[8]. آداب الصلوة، ص 197.
[9]. همان، ص 252.
[10]. همان، ص 229.
[11]. همان، صص 284 ـ 285.
[12]. همان، صص 321 ـ 322.
[13]. شرح حدیث جنود عقل و جهل، صص 310 ـ 311.
[14]. همان، ص 253.
[15]. سرّ الصلوة، صص 5 ـ 6.
[16]. همان، ص بیست و هشت.
[17]. آداب الصلوة، ص 58.
[18]. قصص / 56 : (اى محمّد، این گونه نیست) که تو هرکه را که دلت بخواهد (بتوانى) هدایت کنى.
[19]. فاطر / 22: اى محمّد! تو نمىتوانى (دلْ) مردگان را شنوا سازى.
[20]. نور / 40: کسى که خدا براى او نورى قرار نداده است نورى ندارد.
[21]. آداب الصلوة، صص 166 ـ 168، با تلخیص.
[22]. مصباح الهدایة، مقدّمه تفصیلى استاد آشتیانى، ص 59.
[23]. همان، ص 22.
[24]. آداب الصلوة، ص 207.
[25]. تقریرات فلسفه امامخمینى، ج / 3، ص 499.
[26]. همان، ص 329.
[27]. حسنزاده آملى، حسن استاد. انسان در عرف عرفان، ص 18.
[28].
شورى / 51: خدا با هیچ انسانى جز از طریق وحى، یا از پس پرده، سخن
نمىگوید. یا فرشتهاى مىفرستد تا به فرمان او ــ هرچه مىخواهد ــ وحى
نماید که او بلندمرتبه و حکیم است.
[29]. انسان در عرف عرفان، صص 13 ـ 14، با تلخیص.
[30]. چهل حدیث، ص 437.
[31]. نور / 40: و کسى که خدا براى او نورى قرار نداده است، نورى ندارد.
[32]. پیش از این بیان شد که منظور امام خمینى از "هادیان طرق معرفت" و ترکیبات مشابه، بزرگان طریقت تصوّف و عرفانند.
[33]. آداب الصلوة، ص 135.
[34]. هود / 56: هیچ جنبندهاى نیست مگر آنکه زمام اختیارش در دست اوست.
[35]. آداب الصلوة، ص 136.
[36]. همان، ص 225.
[37]. همان، ص 58.
[38]. و بازگشت خلق به سوى شما، و حساب آنها بر شماست.
[39]. همان، ص 263.
[40]. خدا صاحب اختیار و دوست کسانى است که ایمان آوردهاند. آنها را از تاریکىها حجابهاى ظلمانى درآورده و به عالم نور وارد مىسازد.
[41]. فصّلت / 6 : اى محمّد! بگو من انسانى به مانند شما هستم که به من وحى مىشود.
[42]. آداب الصّلوة، ص 342.
[43]. همان، ص 352.
[44]. مصباح الهدایة، ص 88 .
[45]. ترجمه و پرانتزها از ما است.
[46]. همان، ص 35.
[47]. شرح حدیث جنود عقل و جهل، صص 386 ـ 388.
[48]. پیش از این ــ در فصل دوم ــ دیدیم که منظور ایشان از "اولیا"، بزرگان عرفان و تصوّفاند.
[49]. تفسیر سوره حمد، امام خمینى، صص 250 ـ 249. به نقل از بیانات امامخمینى در تاریخ
7/12/59 ـ صحیفه نور، ج / 14، ص 103.
7/12/59 ـ صحیفه نور، ج / 14، ص 103.
[50]. شیعه، مذاکرات هانرى کربن و علاّمه طباطبایى، صص 247 ـ 248.
[51]. همان، صص 252 ـ 253.
[52]. تفسیر سوره حمد، امام خمینى، صص 187 ـ 188.
[53]. سوره انعام، آیه 75: و اینچنین ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم....
[54]. تفسیر سوره حمد، ص 193.
[55]. همان، ص 188.
[56]. منظور، عارف به عرفان نظرى است.
[57]. تقریرات فلسفه امام خمینى، ج / 2، شرح منظومه الهیات،ص 156، با تلخیص.
[58]. چهل حدیث، صص 646 ـ 647.
[59]. آداب الصلوة، ص 267.
[60]. چهل حدیث، ص 257.
[61]. تفسیر سوره حمد، ص 193.
[62]. خوشا به حال آنان و باز خوشا به حال آنان و بهرهمندى از نعمتها، گواراى
بهرهمندانش باد.
بهرهمندانش باد.
[63]. سرّ الصلوة، ص 10.
[64]. تفسیر سوره حمد، ص 187.
[65]. همان، ص 185.
[66]. آداب الصلوة، ص 193.
[67]. منظور سالکان طریقت تصوّف و عرفانند.
[68]. تفسیر سوره حمد، ص 186.
[69]. این سالکان طریقت تصوّف و عرفان بودهاند که همیشه تکفیر و تقتیل شدهاند و درعوض هرگز آزارشان به غیر نرسیده است.
[70] و 3. منظور، سالکان طریقت تصوّف و عرفان هستند.
[71]. همان، ص 184.
[72]. نحل / 26: از جایى که نمىفهمند.
[73]. آداب الصلوة، صص 154 ـ 155.
[74]. ملاّصدرا. رساله سه اصل، ص 71.
[75]. حسنزاده، صادق حجّتالاسلام. اسوه سالکان، ص 157.
[76]. عرفان ایران، ش 29 و 30، صص 13 ـ 49.
[77]. نور / 35: خدا هرکس را که بخواهد به نور هدایت مىنماید.
[78]. عرفان ایران، ش 29 و 30، صص 23 ـ 24. و نیز: مجالس المؤمنین، 2/3 ـ 2.
[79]. همان، ص 28. و نیز: مجالس المؤمنین، 2/4 ـ 3.
[80]. همان، و نیز: مجالس المؤمنین، 2/27 و 24 ـ 14 و 12 ـ 9.
[81]. همان، صص 28 ـ 29. و نیز: مجالس المؤمنین، 2/5.
[82]. سوخته، هیأت تحریریه مؤسّسه فرهنگى مطالعاتى شمسالشموس، ص 86 .
[83]. قاضى، محمّدحسن سیّد. آیت الحق، ج / 1، مقدّمه تفصیلى دکتر حسین غفّارى،
صص 106 ـ 107.
صص 106 ـ 107.
[84]. منظور، منطق الطّیر عطّار نیشابورى است.
[85]. حسینى طهرانى، محمّدحسین علاّمه سیّد. توحید علمى و عینى، صص 46 ـ 47.
[86]. انفال / 45: خداى را بسیار یاد کنید، شاید رستگار شوید.
[87]. رساله سه اصل، ص 16.
[88]. همان، ص 7.
[89]. همان، ص 90.
[90]. بقره / 257: خدا دوست و سرپرست کسانى است که ایمان دارند و آنان را از تاریکىها درآورده و به نور درمىآورد.
[91]. رساله سه اصل، ص 91.
[92]. توحید علمى و عینى، ص 13.
[93]. منظور از کاملى، مشایخ کامل طریقت تصوّف و عرفانند.
[94]. سروده علاّمه طباطبایى.
[95]. مطهّرى، مرتضى استاد. جاذبه و دافعه على(ع)، صص 77 ـ 75، با تلخیص.
[96]. براى اطّلاع بیشتر از زندگى و تصوّف وى مىتوانید به: روضات الجنّات، محمّدباقر
خوانسارى، ج / 2، رساله سیر و سلوک، با مقدّمه و تعلیقات مرحوم علاّمه طهرانى، طرائق الحقائق، محمّدمعصوم شیرازى، ج / 3، صص 199 ـ 200، سایت معارف اسلام و عرفان ایران، ش 27 و 28، مقاله: تصوّف نزد علاّمه طباطبایى، دکتر شهرام پازوکى مراجعه نمایید.
خوانسارى، ج / 2، رساله سیر و سلوک، با مقدّمه و تعلیقات مرحوم علاّمه طهرانى، طرائق الحقائق، محمّدمعصوم شیرازى، ج / 3، صص 199 ـ 200، سایت معارف اسلام و عرفان ایران، ش 27 و 28، مقاله: تصوّف نزد علاّمه طباطبایى، دکتر شهرام پازوکى مراجعه نمایید.
[97]. یکى از طریقههاى تصوّف و عرفان است.
[98]. عرفان ایران، ش 27 و 28، ص 38 به نقل از سایت معارف اسلام، بخش مخطوطات،
صص 349 ـ 356.
صص 349 ـ 356.
[99]. براساس تحقیقات استاد اکبر ثبوت، نام خانوادگى صحیح ایشان، "شعرائى" و از
علماى شیعى و بزرگ معاصر بودهاند. وى شاگردانى مبرّز تربیت کرد که از جمله آنها، استاد حسن حسنزاده آملى است.
علماى شیعى و بزرگ معاصر بودهاند. وى شاگردانى مبرّز تربیت کرد که از جمله آنها، استاد حسن حسنزاده آملى است.
[100]. عرفان ایران، ش 27 و 28، ص 17، نفائس الفنون، ج / 1، مقدّمه، ص 15.
[101]. محبوبعلیشاه؛ تابنده، على حاج. خورشید تابنده، صص 24 ـ 25.
[102]. همان، ص بیست و چهارم، پاورقى.
[103]. همان، ص 24.
[104]. کسى که از صوفیّه نزد او نام برده شود و آنان را به زبان و دل انکار و رد نکند از ما نیست
و هر که آنها را رد کند مانند این است که با کفّار بین دو دست پیغمبر خدا جهاد نموده است.
و هر که آنها را رد کند مانند این است که با کفّار بین دو دست پیغمبر خدا جهاد نموده است.
[105]. در این زمان دستهاى پیدا شده که آنها را صوفیّه مىگویند. درباره آنها چه مىفرمایید؟
فرمود: آنها دشمنان ما هستند. هرکس به طرف آنها میل کند از آنهاست و با آنها حشر خواهد شد.
فرمود: آنها دشمنان ما هستند. هرکس به طرف آنها میل کند از آنهاست و با آنها حشر خواهد شد.
[106].
اى ابوذر در آخرالزّمان جمعى پیدا خواهند شد که در تابستان و زمستان، لباس
پشم بپوشند و آن را سبب برترى خود بر دیگران دانند. آنانند که فرشتگان
آسمان و زمین بر آنها لعنت مىفرستند.
[107]. در کتاب بشارت المصطفى لشیعة المرتضى ذکر شده است. یعنى: کسىکه از همنشینى با خدا خوشحال مىشود باید با اهل تصوّف همنشینى کند.
[108]. بر اهل تصوّف و صاحبان خرقه طعن نزنید که اخلاقشان، اخلاق پیغمبران و لباسشان، لباس پیغمبران است.
[109].
تصوّف چهار حرف است: تاء و صاد و واو و فاء. تاء، ترک دنیا و توبه و
پرهیزکارى است و صاد، صبر و راستى و صفاى دل است و واو، دوستى و توجّه به
ورد و دعا و وفاى به عهد است و فا، تنها بودن از خلق و فقر الىاللّه و
نیستى و فانىشدن از انانیّت است.
[110]. صوفیان کسانى هستند که پیوسته به عبادت خدا مشغول و از دنیا روگردانند.
[111]. اگر بر صوفیّه وقف کند و عارف و پرهیزکار باشد بر کسانىکه از دنیا اعراض نموده و
به عبادت خدا مشغولند اطلاق مىشود و فرود مىآید.
به عبادت خدا مشغولند اطلاق مىشود و فرود مىآید.
[112]. بسا هست که بهواسطه تعمیم دادن علما در این اوقات، اهل طریقت باطله هم داخل مىشود.
[113]. رساله رفع شبهات، صص 54 ـ 60، با تلخیص.
[114]. معصوم شیرازى، محمّد. طرائق الحقائق، ج / 3، ص 257.
[115].
خدایا ظاهرم را به طاعتت و باطنم را به محبّتت و قلبم را به مشاهدهات و
روحم را به شناختت و سرّم را به استقلال اتّصال به حضرتت نورانى کن، اى
صاحب جلال و کرامت!
[116]. رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، با مقدّمه و شرح علاّمه سیّد محمّدحسین
حسینى طهرانى، پاورقى ص 136.
حسینى طهرانى، پاورقى ص 136.
[117]. ما براى رعایت اختصار، متن عربى را حذف و به ترجمه آن اکتفا مىکنیم.
[118]. حسینى طهرانى، محمّدحسین علاّمه سیّد. «افرادى از فقهاى اسلام که به علم
حکمت پرداختهاند». عرفان ایران، ش 27 و 28، ص 38.
حکمت پرداختهاند». عرفان ایران، ش 27 و 28، ص 38.
[119]. همان، صص 42 ـ 43.
[120]. شیعه، ص 248.
[121]. در فصل هشتم درباره این روش، مطالبى گفته شده است.
[122]. روح مجرّد، ص 439.
[123]. تشویق السالکین، ص 19.
[124]. منظور، آیتاللّه سیّد عبدالکریم کشمیرىره است.
[125]. صداقت، علىاکبر سیّد. روح و ریحان، صص 116 ـ 117.
[126]. همان، ص 139.
[127]. رعد / 28: آگاه باشید که قلبها با یاد خدا آرام مىگیرند.
[128]. آیت الحق، ج / 2، ص 73، با تلخیص.
[129]. خریدارى شده.
[130]. اعراف / 172: گفتند: آرى
[131]. زمر / 53: از رحمت خدا ناامید نشوید!
[132]. فرقان / 28: واى بر من!
[133]. حسینى طهرانى، محمّد علاّمه سیّد. نور ملکوت قرآن، ج / 1، صص 141 ـ 147، با
تلخیص.
تلخیص.
[134]. بقره / 257: خدادوست و سرپرست مؤمنان است، آنها را از تاریکىها درآورده، و به
نور وارد مىسازد.
نور وارد مىسازد.
[135]. نور ملکوت قرآن، ج / 2، صص 24 ـ 25.
[136]. همان، صص 56 ـ 57.
[137]. عرفان ایران، ش 27 و 28، مقاله "افرادى از فقهاى اسلام که به علم حکمت
پرداختـهاند."، علاّمه سیّد محمّدحسین حسینى طهرانى، ص 39 و نیز سایت معارف اسلام.
پرداختـهاند."، علاّمه سیّد محمّدحسین حسینى طهرانى، ص 39 و نیز سایت معارف اسلام.
[138]. همان.
[139]. توحید آن است که غیر خدا را فراموش کنى.
[140]. باقرزاده بابلى، عبدالرّحمان. جمال سالکین، ص 162.
[141]. توحید علمى و عینى، ص 200.
[142] و 2. منظور، حاج ملاّ هادى سبزوارى است.
[143]. منظور، مولوى است.
[144]. تقریرات فلسفه امام خمینى، شرح منظومه، ج / 2، ص198.
[145]. جلوههاى رحمانى، نامه عرفانى امام خمینى به حاج سیّد احمد خمینى، ص 23.
[146]. همان، ص 25.
[147]. تقریرات فلسفه امامخمینى، ج / 1، صص 284 ـ 285.
[148]. همان، ج 2، ص 204.
[149]. همان، ص 258.
[150]. الفتوحات المکّیّة، ج / 3، ص 483.
[151]. مصباح الأنس، ص 83 .
[152]. شرح فصوص الحکم، صص 16 ـ 18.
[153]. تمهید القواعد، صص 132 ـ 137.
[154]. صورتش صورت انسان و باطنش باطن حیوان است.
[155]. انسان در عرف عرفان، صص 9 ـ 10.
[156]. منظور از ذوق، آن علمى است که شخص عالم از راه وجدان و کشف بهدست مىآورد،
نه آنچه از راه برهان و کسب، یا ایمان و تقلید بهدست مىآید. پس هر یک از آن دو، اگرچه بهحسب مرتبه خود اعتبار دارند، امّا بهمرتبه علوم کشفى ملحق نمىشوند. زیرا شنیدن کى بود مانند دیدن.
نه آنچه از راه برهان و کسب، یا ایمان و تقلید بهدست مىآید. پس هر یک از آن دو، اگرچه بهحسب مرتبه خود اعتبار دارند، امّا بهمرتبه علوم کشفى ملحق نمىشوند. زیرا شنیدن کى بود مانند دیدن.
[157]. انسان در عرف عرفان، صص 17 ـ 18.
[158]. روح مجرّد، پاورقى ص 138، با تلخیص.
[159]. منظور از کاملى، مشایخ کامل صوفیّهاند.
[160]. مقدادى اصفهانى، على. نشان از بىنشانها، ج / 1، ص 146.
[161]. همان، ص 147.
[162]. همان، ص 153.
[163]. یعنى تصوّف حقّه، به عملى و سنّتى، خارج از شریعت جعفرىع فرمان نمىدهد.
[164]. همان، صص 263 ـ 264.
[165]. قصص / 24: پروردگارا، قطعا به آنچه بر من فرو مىفرستى، نیازمندم.
[166]. ص / 72: و از روح خویش در او دمیدم.
[167]. احزاب / 21: حتما در رسولخدا، براى شما الگوى نیکویى وجود دارد.
[168]. نشان از بىنشانها، ج / 1، ص 264.
[169]. جنّ / 16: و اینکه اگر بر طریقت، استقامت ورزند حتما آنها را از آبى سرشار سیراب
مىکنیم.
مىکنیم.
[170]. بهدلیل اختصار، متن عربى را نیاوردهایم.
[171]. نشان از بىنشانها، ج / 1، صص 264 ـ 265.
[172]. حضرت امام عصرعج.
[173]. منظور اقطاب و مشایخ صوفیهاند.
[174]. الکافى، شیخ کلینى، تصحیح علىاکبر غفّارى، ج / 8 ، ص 11.
[175]. نشان از بىنشانها، ج / 1، صص 265 ـ 266.
[176]. ابوسعید ابوالخیر، از مشایخ و بزرگان طریقت تصوّف و عرفان است.
[177]. نشان از بىنشانها، ج / 1، ص 266.
[178]. الطریحى، فخرالدّین شیخ. مجمعالبحرین،تصحیح سیّداحمدحسینى، ج/1، ص464.
[179] و 3. پرانتزها از ماست.
[180]. نشان از بىنشانها، ج / 1، ص 325.
[181]. سرّ الصلوة، ص 39.
[182]. همان، مقدّمه استاد عبداللّه جوادى آملى، ص هفده.
[183]. چهل حدیث، ص 657.
[184]. همان، ص 445.
[185]. همان، ص 434.
[186]. همان، ص 432.
[187]. همان، ص 241.
[188]. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 58.
[189]. همان، صص 43 ـ 44.
[190]. همان، ص 42.
[191]. مصباح الهدایة، ص 40.
[192]. همان، ص 49.
[193]. همان، ص 51.
[194]. همان، ص 19.
[195]. همان، ص 20.
[196]. همان، ص 18.
[197]. همان، ص 65.
[198]. آداب الصلوة، صص 243 ـ 244.
[199]. شرح حدیث جنود عقل و جهل، صص 201 ـ 203.
[200]. سرّ الصلوة، ص 75.
[201]. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 365.
[202]. همان، ص 169.
[203]. چهل حدیث، ص 333.
[204]. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 415.
[205]. آداب الصلوة، ص 253.
[206] و 3. یعنى مسایل و سخنان صوفیانه و عارفانه.
[207]. تفسیر سوره حمد، ص 193.
[208]. یعنى مسایل و سخنان صوفیانه و عارفانه.
[209]. همان، مقدّمه مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، ص هجده.
[210]. انکار، از نوع انکار ابلیس. ذاتا از اسم و ذکر حق، تنفّر دارند.
[211]. اعراف / 16: (بهخاطر آنکه مرا گمراه کردى) قطعا بر سر راه راستت که براى آنها گشودهاى مىنشینم.
[212]. آداب الصلوة، صص 215 ـ 216.
[213]. همان، ص 266.
[214].
باتوجّه به شعرى که از "اهل عرفان" مزبور نقل مىکند و شاعر آن، یکى از
اعاظم و مشایخ طریقت بهنام مولوى است، معلوم مىشود منظور مرحوم امام
خمینى از اهل عرفان، سالکان طریقت تصوّف و عرفانند.
[215]. تفسیر سوره حمد، صص 180 ـ 182، با تلخیص.
[216]. چهل حدیث، ص 625.
[217]. مصباح الهدایة، ص 15.
No comments:
Post a Comment