«الله نور السّماوات و الارض»(1)
«خدا نور آسمان ها و زمین است.»
نور از جنس وجود و هستی و بلکه
عبارت از خود وجود و هستی است.زیرا خداوند که اصل وجود وهستی است خود را نور
خوانده است.پس نور ، خود وجود و هست است.اما بر خلاف آن ، ظلمت و تاریکی وجود و هستیی
ندارد.به غیبت و نبود نور ، در اصطلاح ، ظلمت می گویند.
اینک و در این آیه شریفه نور که نقل
کردیم ، خداوند خود را نور آسمان ها و زمین خوانده است.نور مایه روشنایی و حیات ،
و خود هستی و وجود است.وقتی که خداوند ، خود را نور آسمان ها و زمین می خواند یعنی
می خواهد به ما بگوید که مانند نور ، حقیقتی ساری و جاری در وجود است.زیرا قید
آسمان ها و زمین ، نماد وجود و هستی است.و چون نور در قرآن ، از جمله در این آیه
شریفه به شکل مفرد به کار رفته است و نماد وحدت و توحید است پس در حقیقت ، این آیه
شریفه می گوید یک وحدت و توحیدی که عبارت از وجود مقدّس حضرت حقّ تعالی باشد در
عالم وجود برقرار است.قرآن
نفرموده است : «الله منوّر السماوات و الارض» ، «خدا نور دهنده به آسمان
ها و زمین است» که اگر اینگونه فرموده بود حقّ با مخالفان صوفیّه بود.زیرا
در این صورت ، عبارت : «منوّر السّماوات و الارض» افاده معنای تکثّر و
جدایی خداوند از موجودات را می کرد.قرآن فرموده است : «الله نور السّماوات و
الارض» که این افاده معنای وحدت در وجود را می کند.یعنی
در عالم وجود ، یک وجود موجود است و آن نور است ، وآن
خدای تعالی است.صوفیّه صافی مشرب که از حواس و مشاعر باز باطنی برخوردار و
بهره
مند هستند با شهود این نور به وسیله چشم دل ، که همان شهود وجود واحد خدای
تعالی
در عالم وجود است از «توحید در وجود» و از «وحدت وجود» سخن رانده
اند.
مخالفان صوفیّه که با چشمان احول خود
به عالم هستی نگاه می کنند ،خود آسمان ها و زمین را با تمام تکثّر وسیع در
موجوداتش می بینند و طبعا زبان حال صوفیّه را که با چشم دل به باطن عالم وجود یعنی
به نور نگاه می کنند و وحدت این نور را که وحدت وجود حضرت باری تعالی در دل تکثّر
موجودات است شهود می کنند واز «وحدت در وجود» و «وحدت وجود» دم می زنند درک نمی
کنند.
---------------------------------------------------
1.نور/35
No comments:
Post a Comment