آقای عبدالحسین خسرو پناه در ابتدای کتاب : «گستره شریعت» کتاب خود را
اینگونه پیشکش حضرت ختمی مرتبت(ص) کرده است :
«تقديم
به: حقيقت محمدي (ص) که اسوه هستي، انسان کامل و تجلّي تام هويت مطلقه است.»
این آقای دکتر استاد دانشگاه و حوزه که
مدتی است به ریاست انجمن حکمت و فلسفه ایران نیز منصوب شده است در نحوه پیشکش کردن
این اثر ، اشتباه کرده است.وی برای پیشکش کتاب خویش به حضرت ختمی مرتبت(ص) باید
کتاب را به حضرت محمد(ص) که یکی از مظاهر حقیقت محمدیّه و نخستین سالک واصل به این
مقام منیع بوده اند پیشکش می کرد.زیرا «حقیقت محمدیّه» عبارت از اولین تعیّن ذات
الهی و مقام ذات بدون اسماء و صفات است که به آن ، «مقام احدیّت» هم گفته می
شود.این مقام ، ویژه حضرت محمد(ص) نیست ، بلکه چون ایشان اولین کسی بود که به این
مقام ؛ یعنی مقام «احدیّت» و شهود ذات بسیط منزّه از کثرت اسماء و صفات نایل آمد ،
بزرگان صوفیه ؛ مانند محیی الدین بن عربی این مقام را به نام ایشان ، «حقیقت
محمدیّه» نامیدند.پیشکش کردن این کتاب به «حقیقت محمدیّه» در واقع پیشکش کردن آن
به همه کسانی است که به این مقام بار یافته اند.مانند اهل بیت رسول(ع) و اقطاب
دوره محمدیّه و همه اولیای دیگری از صوفیه که به شهود احدیّت ذات بار یافته اند.از
ظاهر این تقدیمداشت و این پیشکش مشخص است که آقای خسروپناه قصد داشته است این کتاب
را فقط به یکی از مظاهر و مصادیق «حقیقت محمدیّه» که حضرت محمد(ص) باشد تقدیم کند اما یا
سهوا اشتباه کرده است و یا بضاعتش مزجاة است و با تفاوت میان «حقیقت محمدیّه» و
مظاهر و مصادیق آن آشنایی ندارد.البته وی در مقالات و آثار دیگر خود نیز نشان داده است که
مطالعات و پژوهش هایش در حوزه عرفان و تصوف ، عمیق نیست و سطحی نگر است.
این در حالی است که وی در موضعی از
کتاب تحت عنوان : «معنای الفاظ خاص و عام» میان یک مقام و معنا و مظاهر آن تفاوت
قایل شده است و به برخی از متفکران بخاطر عدم رعایت این مسئله تاخته است :
«اين مسئله نيز از مباحث جدي در فلسفهي زبان
و فلسفهي تحليلي است و متفکراني چون: راسل، ويتگنشتاين، فرگه، سرل، کريپکي و
علماي اصول فقه، چون: آخوند خراساني، اصفهاني، نائيني و غيره نظريات
متعددي در اين زمينه ارائه دادهاند:
1. برخي معناي اسمهاي خاص را مصداق آن
دانستهاند.
اشکال اين نظريه اين است که معناي اسم
خاص با مصداق آن فرق دارد؛ براي نمونه، لفظ علي، معنايي دارد که مسماي لفظ علي است
و مصداقي دارد که وجود خارجي علي است؛ بنابراين، وقتي علي ميميرد، نميگويند: "مسماي
علي مرده است" بلکه ميگويند: "مصداق علي مرده است". پس اسامي دال
و حاکي از مدلول و محکياند.»(1)
روم به دیوار ، اما معلوم است که وی
مطالبی را طوطی وار حفظ کرده است و انشاء وار می گوید و می نویسد اما مصادیق آن را
در موارد مشابه تشخیص نمی دهد!َ
واژه «فقیر» که معادل پارسی آن ،
«درویش» می شود واژه ای قرآنی است که صوفیه بر سالکان الی الله اطلاق می کنند و
عبارت از کسی است که پس از بیعت با یکی از اولیای الهی ، تحت ولایت الهی او به سیر
و سلوک الی الله می پردازد.عجیب است که آقای خسروپناه که از دشمنان درجه یک مکتب
احلای عرفان و تصوف است و هر بی ربطی را برای دشمنی با تصوف ربط می انگارد و می
گوید و می نگارد در مقدمه کتاب یاد شده خود را «فقیر»!!! نامیده است :
«کتاب گسترهي شريعت، محصول تحقيق و
تدريس نگارنده، طي سالهاي 1374- 1378 در دانشگاه شهيد بهشتي تهران و حوزهي
علميهي قم ميباشد که توفيقي است از حضرت حق جل جلاله، که هستي بخش عالم و آدم
است و همهي هستي، عين ربط به اوست و هيچگاه نگارندهي فقير را از عنايت و لطف و
رحمت خويش محروم نساخته است.»
همانطور که دیده می شود وی علاوه بر
«فقیر» نامیدن خود ، به شدت جوگیر شده و با لحنی کاملا عرفانی و صوفیانه ، همه
عالم هستی را «عین ربط به او» معرفی می کند.به نحوی که اگر کسی وی و سطح
علمی و معنوی وی و لحن گستاخانه وی را
در برخورد با مکتب تصوف و عرفان و بزرگان آن نشناسد گمان می کند وی یکی از اولیای
الهی است.در صورتی که وی نمی داند با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمی شود و باید مرد
راه بود و سلوک عملی داشت.معمولا کسی که مانند بنده ، مرد این راه سخت و سلوک عملی
نیست خود را «حقیر» می نامد نه فقیر.ضمن آنکه جهت اطلاع این آقا باید عرض کنم فقط
انسان کامل و قطب عالم امکان می تواند خود را «فقیر» بنامد!
محتوای کتاب وی : «گستره شریعت» ،
بیشتر حرّافی و تکرار حرف های تکراری است و نوآوری ندارد.سلسله مقالات بنده با
عنوان : «شریعت ، اصالت هدایتگرانه ندارد» پاسخی قرآنی و روایی و عقلی به این دست
نوشتجات است.البته تحقیق بنده تحقیقی مستقل است و پاسخی به این کتاب و مطالب مشابه
آن نیست.برای مطالعه سلسله مقالات بنده در این رابطه ، می توانید به وبلاگ : «تصوف
شیعی» از بنده مراجعه بفرمایید!
**********************************
1.گستره شریعت/عبدالحسین خسروپناه/ص64
No comments:
Post a Comment