Monday, February 17, 2014

تشابه مخالفان معاند با صوفیه ، با فرش پاتریس


از روزگار قدیم ، مخالفان معاند با صوفیه به خود این اجازه ناروا را می داده اند و هنوز هم می دهند که در مواجهه با صوفیه از الفاظ نامناسب و رکیک استفاده کنند و انواع تهمت های رنگارنگ را نثار آن ها کنند.ما تصور را بر آن می گذاریم که این مخالفان معاند از کمترین معلومات لازم برای برخورد با صوفیه بهره مند هستند.اما این یک جنبه قضیه است.زیرا در امر هدایت دو چیز لازم است : 
1.علم شهودی و معراجی.
2.اخلاق الهی و ادب انسانی.
این مدعیان لباس پیامبر(ص) از علم شهودی و معراجی او که کاملا بی بهره اند و دلشان به قیل و قال ها و تعقلات و تفکرات بشری خوش است که هیچ رابطه ای با خدا و پیامبر(ص) و اهل بیت او(ع) برقرار نمی کند.اینان از اهل بیت پیامبر(ع) فقط روایات رسیده از دل تاریخ تاریک را می شناسند.شناخت اینان از اهل بیت(ع) یک شناخت شناسنامه ای تاریخی است.با جان اهل بیت(ع) کاملا بیگانه اند و اینان را به ساحت نورانی جان آن بزرگواران راهی نیست.لذا بویی از اخلاق کریمانه و الهی و ادب انسانی آن ها نبرده اند.گمان می کنند به صرف آنکه از نظر ذهنی به اهل بیت(ع) اعتقاد ضمنی داشته باشند و دین خود را مبتنی بر تخیلات بشری خود از روایات بنا کنند ، شیعه هستند و آنگاه می توانند با دیگران هر گونه که دلخواهشان هست برخورد کنند و مثلا امر به معروف و نهی از منکر کنند و به هدایت!!! دیگران بپردازند.در حالی که چون به ساحت نورانی جان و دل اهل بیت پیامبر(ع) راه نیافته اند و از نور آنان بهره ای نیاندوخته اند با اخلاق و ادب الهی و انسانی آنان(ع) کاملا نا آشنا هستند و لذا آن لباسی که بر تن کرده اند بر تنشان گشاد است.به همین جهت ، تشابه جالبی با فرش پاتریس پیدا کرده اند و حداقل یک تخته شان کم است : تخته اخلاق و ادب الهی و انسانی.
یکی از اینان که عمق معلومات و مطالعاتش در حکم تشت رختشویی خدا بیامرز ننه بزرگ بنده است ، کتابی در مثلا نقد تصوف منتشر کرده است و حرف هایی تکراری را که پیش از این نقد مستدل آن ها را در پاسخ به وی نوشته ام و منتشر کرده ام دوباره مطرح کرده است و نام کتاب را با وقاحت تمام ، «عنکبوت های دنیا دار» گذاشته است.همانطور که پیش از این عرض کردم ما بنا را بر این می گذاریم که کتاب مشکل معرفتی و علمی ندارد.اما اخلاق چه می شود؟می شود مدعی لباس رسولخدا(ص) بود و ارزش های مکتب اخلاقی شعبان بی مخ را به نمایش گذاشت؟ تصوف بنا به اعتراف کثیری از علمای بزرگ شیعه همان اصل تشیع است.ما بنا را بر این می گذاریم که اینچنین نباشد.اما حداقل می توان گفت تصوف یکی از فرق اسلامی است.صوفیان حقه کاملا به شریعت محمدی عمل می کنند.آیا نسبت دادن الفاظ رکیک مانند نامی که این آقا بر کتاب خود نهاده است بر کسانی که به اصول دین معتقد و معترف و به فروع آن ، عامل هستند کار درستی است؟وی در مصاحبه ای گفته است که نام کتاب را از سخنرانی آقای خامنه ای گرفته است.بنده آن سخنرانی را خواندم.در آن سخنرانی ، این عنوان به مدعیان ارتباط با امام زمان(عج) داده شده است نه صوفیه.
در هر حال بنده به وی و امثال وی توصیه می کنم که دم فرو بندند.زیرا بنا بر ضرب المثل معروف : «تا مرد سخن نگفته باشد ، علم و هنرش(=ادبش) نهفته باشد» سخن گفتنشان مایه بی حرمتی شان می شود.زیرا ثابت می کند که حداقل یک تخته شان کم است. 

No comments:

Post a Comment