Thursday, November 7, 2013

«عقل و نقل» یا «شهود و شنود»؟

  

بررسی کلامی نوع علم و اجتهاد و فقه مورد نظر قرآن و اهل بیت رسول(ع)




یکی از موارد بسیار مهم در حوزه کلامی «علم و اجتهاد و فقاهت» این است که ببینیم کدام علم و اجتهاد و فقاهتی در حوزه دین ، مورد نظر و تایید قرآن و اهل بیت رسول(ع) است؟علم صوری و اجتهاد صوری و فقاهت صوری که اینک در حوزه های علمیه و رشته های علوم دینی دانشگاه ها رایج است و روحانیت سنتی و روشنفکران دینی آن را تولیت و سرپرستی می کنند؟یا علم نوری و اجتهاد نوری و فقاهت نوری که عارفان و صوفیان آن را نمایندگی می کنند؟و به تبع آن ، کدام عالمان و فقیهان مورد نظر و تایید قرآن و اهل بیت رسول(ع) هستند؟عالمان به علم صوری و فقیهان به فقاهت صوری؟یا عالمان به علم نوری و فقیهان به فقاهت نوری؟
یکی از قدیمی ترین کتاب های روایی که حتا از اصول کافی هم قدیمی تر است ، کتاب : «بصائر الدرجات فی مناقب آل محمد» ، است و نویسنده آن ؛ محمد بن حسن صفّار محضر امام یازدهم را درک کرده است.این کتاب حاوی روایات بسیار راهگشایی به ویژه در حوزه مربوط به علم کلام است.در ارتباط با مبحث مورد نظر ما روایاتی در این کتاب شریف موجود است که به بررسی پاره ای از آن ها می پردازیم تا نظر اهل بیت رسول(ع) را در این مبحث دریابیم.
ما در این نوشتار کوتاه به روشن کردن نظر اهل بیت رسول(ع) در باره «علم» می پردازیم و پر واضح است که با تعیین تکلیف این مورد تکلیف دو مورد اجتهاد و فقاهت نیز روشن می شود.روایاتی در این کتاب از قول امام صادق(ع) نقل شده است که در باره علم امام و نوع و هویت و ماهیت این نوع از علم است :
«عن ابی عبدالله(ع) قال : انّ الامام اذا شآء ان یعلم علم.»(1) ، «امام صادق(ع) فرمود : همانا امام وقتی اراده کند که بداند می داند!»
«عن ابی عبدالله(ع) قال : اذا اراد الامام ان یعلم شیئا علّمه الله ذلک.»(2) ، «امام صادق(ع) فرمود : وقتی که امام اراده می کند چیزی را بداند خداوند آن را به او می آموزد.»
«عن عمّار ساباطی قال : سالت ابا عبدالله(ع) عن الامام أ یعلم الغیب؟
قال : لا.و لکن اذا اراد ان یعلم الشیء علّمه الله ذلک.»(3) ، «عمار ساباطی نقل کرده است که از امام صادق(ع) پرسیدم آیا امام علم غیب دارد؟فرمود : خیر.اما وقتی اراده کند که چیزی را بداند خداوند آن را به او می آموزد.»
از مجموع این سه روایت و روایات مشابه استفاده می شود که امام کسی است که از خود علمی ندارد.علمش عبارت از معلوماتی انباشته شده در ذهن نیست.علمش محصول تحصیل و اکتساب و تعقل و تفکر نیست.به عبارت دیگر ، علم امام علم صوری مبتنی بر تعقل و تفکر بشری و شخصی نیست.علم امام ، عین علم الهی است.علم امام علم مبتنی بر «شهود و شنود» است ، نه علم مبتنی بر «عقل و نقل».
اینک به روایتی می پردازیم که عین همین تعریف از علم و عالم را در باره «عالم» روایت می کند.یعنی می گوید عالم و دانشمند مورد نظر اهل بیت رسول(ع) کسی است که علمش را از کتاب ها و اساتید نمی گیرد.علمش محصول تعقل و تفکر بشری و شخصی نیست.علمش عین علم الهی است.عالم حقیقی از دیدگاه اهل بیت رسول(ع) کسی است که از خود علمی انباشته شده در ذهن ندارد.بلکه او کسی است که وصل به دریای بیکران «شهود و شنود» است.شهود نادیدنی ها و شنود کلام الهی و ناشنیدنی ها.نیازی ندارد تا چیزی را به عنوان علم در ذهن انباشته کند.بلکه هر گاه اراده کند تا چیزی را بداند می داند :
«قال ابو عبدالله(ع) : العالم اذا شآء ان یعلم علم!»(4) ، «عالم کسی است که وقتی اراده می کند تا بداند می داند.»
روایات دیگری در باره نوع انتقال علم از وجود مقدس رسول الله(ص) به وجود مقدس علی(ع) در دست است که نشان می دهد علم مورد نظر اهل بیت رسول(ع) «علم نوری» مبتنی بر شهود و شنود است و سینه به سینه از کسی به دیگری منتقل می شود و از جنس اسرار است نه «علم صوری» مبتنی بر عقل و نقل که مدرسه ای و کتابی و آکادمیک است :
«عن الاصبغ بن نباتة قال : سمعت علیّا(ع) یقول : حدّثنی رسول الله(ص) بألف حدیث لکلّ حدیث ألف باب.»(5) ، «رسولخدا(ص) هزار سخن برای من نقل کرد ، که هر سخن هزار در داشت.»
در روایت دیگری ، رسولخدا(ص) که در بستر بیماری منتهی به ارتحالشان بوده اند دوست و حبیب خود را طلب می کنند و عایشه و حفصه به گمان آنکه شاید منظور حضرت(ص) از دوست و حبیب ، پدران آن ها باشد در پی ابوبکر و عمر می فرستند اما با واکنشی که رسولخدا(ص) نشان می دهد مشخص می شود که آن ها مورد نظر او نبوده اند.در نهایت به دنبال علی(ع) می فرستند :
«فجآء علی بن ابی طالب(ع) فألزق رسول الله(ص) صدره بصدره و اومأ الی أذنه فحدّثه بألف حدیث لکل حدیث ألف باب.»(6) ، «پس علی آمد و رسولخدا(ص) سینه او را به سینه خویش چسبانید و دست در کنار گوش او نهاد و از هزار کلام برای او سخن گفت که هر کلام هزار در داشت.»
واضح است که سخن گفتن از هر راز و سرّ که هر راز و سرّی هزار در داشته باشد ، کنایه از آموزش علوم بی پایان و اتصال دادن کسی به دریای بیکران علم است که در اصطلاح شیعی و صوفیانه از آن ، تعبیر به انتقال ودایع امامت می شود و هر پیامبر و امام و قطبی به هنگاه پرواز ابدی به عالم ملکوت ، این ودایع را به جانشین و وصیّ و خلیفه پس از خود به شیوه سینه به سینه منتقل می کند و این به معنای این است که این علوم و اسرار ، تحصیلی و اکتسابی و صوری نیستند بلکه «شهودی و شنودی و نوری» هستند.راه کسب این علوم از ملکوت الهی نیز بر اساس ایجاد یک رابطه شخصی میان سالک مسالک معرفت و عرفان با خدای خویش است و این علوم از راه تداوم و استمرار ذکر الهی از طریق سینه ولیّ الهی به سینه سالک الی الله سرازیر می شود.به همین جهت است که خداوند در قرآن خطاب به کسانی که می دانند نمی دانند و دلشان می خواهد بدانند دستور می دهد آنچه را نمی دانید از «اهل ذکر» بپرسید و نمی گوید از «اهل علم» بپرسید تا مردم در گمان باطل نیفتند که مقصود خداوند ، علمای مجهز به علم صوری و بشری هستند :
«و ما ارسلنا قبلک رجالا الا نوحی الیهم فاسئلوا اهل الذّکر ان کنتم لا تعلمون»(7) ، «ما پیش از تو مردانی را فرستادیم که به آن ها وحی می کردیم.پس اگر (چیزی را) نمی دانید از "اهل ذکر" بپرسید!»
البته آیات بسیار زیادی در قرآن وجود دارد که نشان می دهد علم مورد نظر قرآن ، علم نوری و شهودی و شنودی است اما چون ما در نوشته های دیگرمان به وفور این آیات را نقل و در باره آن بحث کرده ایم(8) در اینجا بیشتر به روایات پرداختیم.

حضرت جعفر صادق(ع) در روایت مشهور به «عنوان بصری» ، خطاب به وی در تعریف علم مورد نظر اهل بیت رسول(ع) می فرماید :
«یا ابا عبدالله! لیس العلم بالتعلّم.انّما هو نور یقع فی قلب من یرید الله تبارک و تعالی ان یهدیه.فان اردت العلم فاطلب اولا فی نفسک حقیقة العبودیة و اطلب العلم باستعماله و استفهم الله یفهمک!»(9) ، «ای بنده خدا ، علم به آموختن به دست نمی آید.جز این نیست که علم ، نوری است که خداوند تبارک و تعالی در قلب کسی که اراده فرموده تا او را هدایت کند قرار می دهد.پس اگر علم را می خواهی ابتدا حقیقت عبودیّت را در جان خویش بطلب ، و سپس علم را با به کار بستن آن ، علم را طلب کن و از خدای بخواه تا تو را تفهیم (علم) کند.او تو را تفهیم خواهد کرد!»
در این روایت هم همانطور که ملاحظه می شود حضرت جعفر صادق(ع) به صراحت اعلام می فرماید که علم قابل تعلیم و تعلّم آکادمیک و مدرسه ای نیست.به عبارت روشن تر ، علم دینی و الهی اکتسابی نیست.از نوع علم حصولی نیست.در مدرسه و دانشگاه و حوزه علمیه پیدا نمی شود.امام(ع) به صراحت اعلام می فرماید که علم مورد نظر و مورد تایید اهل بیت رسول(ع) نور است.این نور قابل اکتساب نیست.مولّفه اصلی این علم این است که الهامی است.افاضه شدنی است.تحت تسلط و اراده مستقیم الهی است.او تبارک و تعالی به هر کس بخواهد تعلیم می فرماید.این علم ، محصول تیزهوشی و درک بالا و خوب و زیاد خواندن و استاد خوب دیدن نیست.این علم محصول بندگی است.این علم محصول متحقق شدن شخص به حقیقت بندگی است.این علم را استاد دانا تفهیم نمی کند.این علم را خدای علیم به بنده و سالک برگزیده خود تفهیم می کند.نکته بسیار بسیار مهمی که در این روایت شریف نهفته است به کارگیری واژه : «انّما» به وسیله امام(ع) در توضیح حقیقت علم است.انّما در ادبیات عرب برای بیان «حصر معنا» می آید.یعنی معنایی که در عبارت پس از انّما می آید تنها معنای صحیح از نظر گوینده ای است که آن عبارت را بیان کرده است.پس از نظر امام(ع) ، علم ، فقط و فقط نوری است که به وسیله خدای تعالی به قلب بنده اش تابانده می شود و لا غیر.پس این علوم دینی رایج چیست؟هیچ.تولیدات خطا پذیر و قابل نقد و مناقشه فکر بشری است که هیچ ارتباطی به دین ندارد.هر چه هست نور نیست.هر چه هست افاضات الهی نیست.هر چه هست علم مورد تایید و مورد نظر اهل بیت رسول(ع) و قرآن نیست.
بر همین اساس ، روایتی صحیح موجود است که نحوه صحیح صدور فتوا از دیدگاه اهل بیت رسول(ع) را به روشنی هر چه بیشتر توضیح می دهد.آیا تفقه و فقاهت به معنای آموختن علم اصول و به کارگیری قواعد آن در صدور فتوا به مدد به کار بردن قوه فهم و تعقل شخص فقیه بر مبنای آیات فقهی قرآن و روایات فقهی است؟چیزی که الان در جهان تشیّع رایج است.یا حقیقت چیز دیگری است که مغفول مانده است؟ ببینیم امام محمد باقر(ع) چه می فرمایند :
«کان علی یعمل بکتاب الله و سنة نبیه فاذا ورد علیه الشیء الحادث الذی لیس فی الکتاب و لا فی السنة الهمه الله الحق فیه الهاما وذلک و الله من المعضلات .»(10)
«علی به کتاب خدا و سنت پیامبر او عمل می کرد . اما وقتی مسئله جدیدی برای او پیش می آمد که پاسخش در کتاب و سنت نبود خداوند حکم حق را در آن زمینه با نوعی از الهام به او الهام می کرد . و این ، به خدای سوگند ، از مسایل اسرار آمیزی است که فهمش مشکل است .»
پس فقه و اجتهاد مورد نظر اهل بیت رسول(ع) فقه و اجتهاد صوری رایج نیست.فقه نوری و شهودی و شنودی و اجتهاد نوری و شهودی و شنودی است.علم مورد نظر اهل بیت رسول(ع) هم علم صوری رایج نیست.علم نوری و شهودی و شنودی است.
پس آنچه در حوزه های علمیه و دانشکده های علوم دینی به آن پرداخته می شود و تدریس و تحصیل می شود ، و مبتنی بر نقل تاریخی و دریافت های عقلی و ذهنی است علم صوری و بشری است و اصلا و ابدا مورد نظر قرآن و اهل بیت رسول(ع) نیست.


**************************
1.بصائر الدرجات/حسن صفّار/ص413
2.همان/ص414
3.همان/ص413
4.همان
5.همان/ص411
6.همان/411
7.انبیا/7
8.ملکوتیان پشمینه پوش/علیرضا عرب/فصل سوم : دین نوری ، دین صوری

9.بحار الانوار/
10.بصائر الدرجات/

No comments:

Post a Comment