Tuesday, October 22, 2013

تایید خانقاه و مجالس ذکر صوفیه توسط خداوند و رسولش(ص)


رسولخدا(ص) فرمود :


«انّ الملائکة تمرّون علی حلق الذکر فیقومون
علی رووسهم و یبکون لبکائهم و یومنون لدعائهم
فاذا صعدوا الی السماء یقول الله : یا ملائکتی!
این کنتم؟و هو اعلم.
فیقولون : یا ربّنا ، انّا حضرنا مجلسا من مجالس
الذکر.فراینا قوما یسبحونک و یقدسونک و یخافون
نارک.فیقول الله سبحانه : یا ملائکتی! ها ازود
عنهم و اشهدکم انّی قد غفرت لهم و آمنتم
مما یخافون.فیقولون : انّ فیهم فلانا و انّه لم
یذکرک.فیقول : قد غفرت له بمجالسته لهم.
فانّ الذاکرین لا یشقی بهم جلیسهم.»(1)

«ملائکه می گذرند بر حلقه ای از حلقه های
ذکر که ذاکران آن را بر پا داشته اند.پس می ایستند
بر محاذی سرهای ایشان و می گریند بر گریه های
ایشان و می گویند : خدایا مستجاب کن دعای ایشان
را.پس چون به آسمان روند ، خدای تعالی به ایشان
می گوید که ای فرشتگان من کجا بودید؟پس فرشتگان
می گویند : ای پروردگار ، ما حاضر شدیم در مجلسی
از مجلس هایی که ذکر می کردند.پس دیدیم جماعتی
را که تسبیح و تمجید و تقدیس شما می کردند از ترس
عذاب و آتش دوزخ.
پس خدای عزّ و جلّ می گوید : ای فرشتگان من! دور
می گردانم آتش را از ایشان و شاهد می گیرم شما را
که آمرزیدم گناهان ایشان را و ایمن گردانیدم ایشان را
از آنچه می ترسیدند از آن.
پس ملائکه می گویند : خداوندا ، در میان ایشان فلانی
ذکر نمی کرد.پس خدای تعالی می گوید که او را نیز
بخشیدم.به سبب مجالست او مر ذاکران را.چرا که
ذاکرین ، سبب شقاوت همنشین خود نمی شوند.»


از این روایت قدسی شریف و عمیق چند نکته برداشت
می شود :
1.عبارت : «حلق الذکر» به معنای : «حلقه های ذکر»
نشان می دهد آنچه برای خداوند مهم است این است
که بنده او ، او را یاد کند و مشغول ذکر او باشد.حالا به
هر دین و آیین و شریعتی که می خواهد معتقد باشد.
کلمه : «قوما» به معنای : «گروهی» این معنا را اثبات
می کند و نشان می دهد نوع دین و آیین در این مسئله
مدخلیتی ندارد و مهم این است که آن ها به یاد او هستند.
زیرا اصلا به نوع دین و آیین و شریعت این ذاکران اشاره ای
نشده است.و این به نوبه خود ثابت می کند که تصوف که
جانمایه آن بر ذکر الهی استوار است مکتبی فرا دینی
است و در هر دینی وجود دارد و جدای از تفاوت در برخی
آیین ها و سنت ها ، جانمایه همه سلاسل و مکاتب
باطن گرا یکی است و آن تمرکز بر ذکر الهی است.
2.مجالس ذکر الهی - که مجلس ذکر بودنش برای خداوند
در این روایت مهم است نه مسلمان و شیعه بودن و.... -
مجالس مقدسی هستند و ملائکه و فرشتگان در آن
تردد دارند و برای حاضران در آن طلب آمرزش و پذیرش
دعاهایشان را می کنند.این مجالس آنقدر مقدس هستند
که حتا کسی که اهل ذکر نیست در صورتی که در این
مجالس حضور یابد و ذکر هم نگوید به حرمت این مجالس
و همنشینی با اهل ذکر ، آمرزیده و دعایش
مستجاب می شود.
3.این روایت تاییدیه ای آشکار بر صحت و درستی و
شرعی بودن خانقاه و حضور در خانقاه و اشتغال به ذکر
الهی در خانقاه است.زیرا حلقه های ذکر در مساجد
تشکیل نمی شوند.مساجد جای نماز جماعت و عزادار
به شیوه های متعارف است.حلقه های ذکر در خانقاه ها
تشکیل می شوند.
4.این روایت شریف نشان می دهد که صاحبان ذکر و
مشغولان به ذکر الهی مورد تایید و عنایت الهی هستند.
پس چگونه برخی از علما و فقها به مقلدان خود فتوا
می دهند حضور در خانقاه ها و در جمع ذکری صوفیان
حرام است و آن ها را از رفت و آمد با صوفیان منع می کنند؟
این به معنای زیر پا گذاشتن رضایت الهی نیست؟این به
معنای ایستادن در برابر خواست خداوند نیست؟چرا فقها
و علما مصداق «نومن ببعض و نکفر ببعض» هستند؟به برخی
از روایات که خواسته های آن ها را برآورده می کند ایمان
دارند و به برخی دیگر که با تخیلات آن ها هماهنگی ندارد
کافر هستند؟چرا مردم در این مسایل به عقل خود و به
روایات و آیات رجوع نمی کنند و اختیار دین خود را به کسانی
می دهند که آن ها را به چاه «ویل» در می اندازند؟

*************************
1.بحار الانوار/ج73/ص468

1 comment:

  1. سلام و عرض تبريك به مناسبت فرارسيدن عيدسعيد غديرخم
    مطالبتان مانند هميشه در وبلاگ طريقت و عرفان انتشار يافت
    باتشكر
    آدرس جديد وبلاگ
    http://nooretaban6.blogfa.com/

    ReplyDelete