Monday, June 3, 2013

شریعت ، اصالت هدایتگرانه ندارد - 7



        

کسی که به رشته ورزشی پرورش اندام می پردازد پس از مدتی آثار آن را در اندام خویش مشاهده می کند و اندامش ورزیده می شود.اگر کسی به این رشته بپردازد و مدت ها ورزش کند اما آثار آن را در اندام خویش مشاهده نکند باید در نحوه تمرین کردن خویش تردید کند.زیرا کسانی هستند که به این ورزش می پردازند و آثار آن را در اندام خویش مشاهده می کنند.به همین نسبت ، وقتی کسی به تمرینات دینی می پردازد و دستورات شریعتی را رعایت می کند باید آثار آن را در احیای دل و قلب و جان خویش ببیند و مشاعر و حواس باطنی او باز و مشاعر و حواس ظاهری او نیز قوی شود.اگر کسی می بیند که عمری را در رعایت قواعد شریعتی سپری کرده است و نتیجه ای نگرفته است و نور الهی به قلب و مشاعر باطنی او سرایت نکرده و او را با عبور از ظلمات و حجاب های ظلمانی وارد عالم نور نکرده است باید در درستی روشی که بر اساس آن دینداری و دین ورزی می کند تردید کند.غالب مسلمانان و شیعیان و علما و فقهای گرامی تنها به شریعت صرف ، و صرف شریعت می پردازند و اعتقادی به لزوم تلفیق شریعت با طریقت ندارند.به همین جهت می بینیم که در میان آنان نه کسی به نورانیت قلبی و باطنی می رسد و مشاعر و حواس باطنی او باز می شود و نه دغدغه چنین امری را دارند.
این در حالی است که پیامبر(ص) و آل او(ع) به باطن و پرورش باطن و مشاهدات باطنی اهمیت بسیار زیادی می داده اند.مثلا پیامبر(ص) در زمینه نماز به صراحت فرموده اند : «الصلوة معراج المومن» ، «نماز محل عروج مومن است».پر واضح است که این عروجی که پیامبر(ص) از آن یاد می کند یک عروج واقعی است.تخیلی نیست.آثار ویژه خود را دارد.عروج از کجا؟از دنیا و متعلقات آن.به کجا؟به بی جایی.به ملکوت عالم.در این عروج ، خدا باید به چشم دل مشاهده شود.به همین جهت است که زبان نمازگزار زبان شهود و زبان مکالمه با خداوند است : «تنها تو را عبادت می کنیم و تنها از تو یاری می جوییم.ما را به راه راست هدایت فرما»همانطور که می بینیم زبان شخص نمازگزار ، زبان شهود و مکالمه بی واسطه با خدای تعالی است.یعنی شخص نمازگزار باید در نماز خود همانطور که پیامبر(ص) فرموده اند به معراج برود و در این عروج ، به شهود حضرت الله بپردازد و با او مکالمه کند.دیگر عبادات شرعی نیز همین وضع را دارند و معانی و کارکردهای باطنی ویژه خود را دارند که قرآن و بزرگان دین به آن اشارات زیاد و صریحی کرده اند.اما ما می بینیم که کسانی که اعتقاد صرف به شریعت دارند و طریقت را انکار می کنند یا به آن وارد نمی شوند نه چنین دغدغه هایی دارند که قرآن و بزرگان دین دارند و نه مانند بزرگان دین به این دغدغه ها می پردازند و به اهداف باطنی دست می یابند.
چرا؟زیرا شریعت صرف بدون تلفیق با طریقت نه توان عملی کردن چنان اهداف بلندی را دارد و نه دغدغه رسیدن به آن اهداف را در شخص متشرع ایجاد می کند.پس این شریعت ، آن شریعتی که مورد نظر قرآن و یزرگان دین است نیست.زیرا نماز مورد نظر قرآن باید اقامه شود در حالی که فقط خوانده می شود.قرائت می شود.اقامه نمی شود.یکی از نشانه های اقامه نماز چیست؟عروج به باطن عالم. عروج به ملکوت عالم.همانطور که مورد نظر پیامبر(ص) بوده است.
ما علما و فقها را می بینیم که بسیار به شریعت اهمیت می دهند و طریقت را انکار می کنند اما هرگز توان عملی کردن منویات قرآن و بزرگان دین را در زمینه عبادات شرعی ندارند.علما و فقها نه تنها در نمازشان به معراج نمی روند بلکه تا آخرین لحظات عمر خود ، مشکل حضور قلب در نماز دارند و در نمازهایشان دچار شک می شوند.یعنی کسانی که خود را متولی دین و سران شریعت می نامند و می دانند فرسنگ ها با شریعت مورد نظر محمد(ص) و آل او(ع) فاصله دارند.«الصلوة معراج المومن» یعنی آداب و مناسک ظاهری نماز باید شخص نمازگزار را به آن سوی این مناسک ظاهری و به حقیقت نماز که عبارت از شهود الله و مکالمه حضوری و بی واسطه با او است برساند.اگر نمی رساند معلوم است نحوه به کار بستن آن به وسیله شخص متشرع غلط است.معلوم است نماز و شریعت مورد نظر قرآن و محمد(ص) و اهل بیت او(ع) نیست.بنابراین ، این شریعتی که اینک رایج است و طریقت را انکار می کند هدایتگرنیست و اصالتی هدایتگرانه ندارد.

No comments:

Post a Comment