Monday, June 10, 2013

خانقاه و عزلت - 8



بدعت به معنی نوآوری است.در حوزه دین نیز به معنی ایجاد سنت ها و آدابی است که سابقه دینی ندارند و بزرگان دین در آن زمینه سکوت کرده اند.هر گونه بدعت و نوآوری ای در حوزه دین از دیدگاه قرآن بدعت به مفهوم ناروا و حرام آن محسوب نمی شود.به عبارت دیگر ، بدعت از دیدگاه قرآن دو نوع است.نوع حرام آن که مشخص است.بدعتی است که در مسیر اهداف دین قرار ندارد.اما نوع حلال و روای آن ، بدعتی است که توسط متدینان به یک دین نهاده می شود تا آنان بهتر بتوانند در مسیر اهداف دین گام بر دارند.این نوع از بدعت را قرآن روا دانسته است.قرآن در باره مسیحیانی که پس از دوره عیسی بن مریم (ع) به پیروی از او می پرداخته اند فرموده است :
«ثم قفینا علی آثارهم برسلنا و قفینا بعیسی بن مریم و آتیناه الانجیل و جعلنا فی قلوب الذین اتبعوه رأفة و رحمة و رهبانیة ابتدعوها ما کتبناها علیهم الا ابتغآء رضوان الله فما رعوها حق رعایتها»(1) ، «سپس در پی آن ها فرستادگانمان را پی در پی آوردیم و عیسی بن مریم را در پی آن ها آوردیم و انجیل را به او دادیم و در قلب های پیروان او رأفت و رحمت نهادیم.و آن ها رهبانیت و ترک دنیایی را بدعت گذاشتند که ما بر آن ها مقرر نکرده بودیم.(در این بدعت) رضایت الهی را جستجو می کردند اما نتوانستند حق آن را چنان که باید رعایت کنند.»
نکته هایی در این آیه مبارکه موجود است که به آن ها اشاره می کنیم :
1.پیروان مسیح(ع) در دین بدعت گذاشتند.یعنی سنتی را برای بندگی بهتر خداوند نهادند که در دین مسیح(ع) وجود نداشت و خداوند چنان سنتی را به رسمیت نشناخته بود.
2.خداوند به صراحت اعلام می کند که چنین سنتی را بر پیروان مسیح ننوشته بوده است و بر آن ها مقرر نکرده بوده است.
3.خداوند به صداقت آن ها گواهی می دهد و می گوید آن ها در این سنتی که بدعت نهادند در پی جلب رضایت الهی بودند.
4.خداوند این بدعت را محکوم نمی کند.بلکه به وضوح به این بدعت تن می دهد و آن را به رسمیت می شناسد و تنها از اینکه کسانی که این بدعت را در دین نهادند نتوانستند حق آن را ادا کنند و بجا آورند از آنان انتقاد می کند.
5.خدای تعالی رهبانیت و گوشه گیری از خلق را به قصد بندگی بهتر او به رسمیت می شناسد.اگر در روایات گفته شده است که در اسلام رهبانیت نداریم قابل قبول نیست و نمی توانیم این روایات را به رسمیت بشناسیم.زیرا خلاف نص صریح قرآن هستند.
بنا بر این نص شریف که هیچ جای کتمان ندارد ، خداوند به مسلمانان و پیروان محمد(ص) نیز چراغ سبز نشان می دهد که می توانند در راستای بندگی خداوند بدعت بگذارند و در دین نوآوری کنند.اما باید این بدعت در راستای بندگی خداوند باشد و بدعتگزاران باید در این بدعت در پی جلب رضایت الهی باشند و باید بتوانند حق بندگی خداوند را در آن بدعت به جا آورند.بنابراین از دیدگاه قرآن و از دیدگاه خدای تعالی هر بدعتی که به وسیله پیروان یک دین نهاده می شود حرام و باطل و بدعت در مفهوم ناروای آن نیست و ما بدعت روا نیز داریم که به شرح آن پرداختیم.
احداث «خانقاه»(معرّب خانگاه) به وسیله صوفیه نیز اگر یک بدعت محسوب شود بدعتی است که در این چارچوب قابل بررسی است.زیرا به گواهی تاریخ و نیز به گواهی زمانه ای که در آن زندگی می کنیم ، «خانقاه» محل بندگی بهتر خداوند از طریق پرداختن به «ذکر الهی» و یادکرد او است.پس انتقاد منتقدان از صوفیه در این زمینه  در واقع انتقاد از اجازه صریح خداوند و انتقاد از خداوند است.منتقدان کاسه داغ تر از آش شده اند و بیشتر از خود خدای تعالی دلشان برای دین او می تپد.کسانی که بدون کوچکترین صلاحیتی الهی بر مسند فتوا نشسته اند و به مقلدان خود فتوا می دهند که ما در اسلام تصوف و خانقاه نداریم و رفتن به خانقاه حرام است علیه نص صریح قرآن و نظر صریح خداوند فتوا می دهند.

*****************************************
1.حدید/27

No comments:

Post a Comment